در سلسله پستهای «در اجتماع وب» به گپزنی با افرادی میپردازم که به موازات زندگی حقیقیشان، در وب نیز زندگی فعالی دارند. هدف از این گفتگوها آشنا شدن با ساکنین شبکههای مجازی و شناخت شبکههای اجتماعی تحت وب است. (توضیحات بیشتر)
آدرس مجازیت کجاست؟
وبلاگم که monire.ir هست و تو شبکههای مجازی با یوزر monire فعال هستم که جدیدا سند یوزر moniirre رو هم به اسم خودم زدم :دی
چند وقته در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنی و بطور متوسط چه مدت زمانی رو در این شبکههای مجازی سپری میکنی؟
گمونم یه ۴ سالی میشه که توییتری شدم و بلافاصله بعدش فرندفیدی. ولی فیسبوک رو خیلی قبلتر از توییتر داشتم منتها تا مدتها ازش استفادهای نمیکردم.
در مورد مدت زمان استفاده هم … سعی میکنم همیشه آنلاین باشم (بخصوص در مورد توییتر که خاصیتش همیشه حضور داشتنه) ولی خب از وقتی جیپیآراس رو کنار گذاشتم گمونم روزی ۶-۷ ساعت آنلاین باشم. ولی اینها به این معنی نیست که همهی این ساعات رو تمام و کمال حواسم به اینترنت هست. در حینش به کارهای دیگهم هم میپردازم.
چه عاملی باعث میشه که دوست داشته باشی در شبکههای اجتماعی تحت وب، فعالیت کنی؟
تبادل اطلاعات و سرگرم شدن … البته اینها بهانه ست. بیشتر واسه از تنهایی در اومدنه.
به نظر میرسه که فعالان شبکههای اجتماعی وب دوست دارند تا هر لحظه از وضعیتشون رو گزارش بدن. دلیلش چی میتونه باشه؟
شاید چون فکر میکنن این وضعیت گزارش دادن اطلاعات مهمیه :دی من خودم بیشتر یه نوع عادت و ثبت خاطرات روزمرهم شده و خب همون عامل از تنهایی در اومدن هم تاثیر داره. میخوام لحظاتم رو با بقیه شریک بشم.
پروفایلهای مجازی شما خصوصی شده است یا اینکه بصورت عمومی قابل رویت هستند؟
توییتر و فرندفیدم اغلب عمومیان (مگر بعضی مواقع خاص) ولی خب فیسبوک نه! چون مردم عادیتر و اغلب دوستان و آشنایان عضو هستن و خیلیها بهش دسترسی دارن اونجا بیشتر پستهام خصوصی هستند.
آیا تابحال دوستیهای مجازیتون به رفاقتهای دنیای واقعی و دید و بازدیدهای بیرون از وب هم کشیده؟
اون اوایل خیلی داغتر بودم که مثلا دوستای مجازیمو ببینم و خوشبختانه خیلیها رو هم دیدم و تعدادیشون هم دوستان ثابتم شدن. ولی خب این تب هم مثل بقیه تبها خوابیده :)
فکر میکنی که چرا دیگه اون هیجان قبلی رو نداری؟ به نظر میرسه که از اینجور دوستیها دل خوشی نداری؟
شاید چون الان بیشتر درگیر زندگی حقیقیترم هستم و بیشتر با دوستای دنیای حقیقیم وقت میگذرونم. شایدم چون به اندازه کافی دوستِ خوب مجازی یافتم که دیگه نیاز این رو نمیبینم که با دیدار آدمای مجازی بهشون نزدیکتر بشم و یه جورایی ترجیح میدم دامنهی دوستیمو محدود کنم.
ولی این سوالتون خیلی زیرکانه بود :دی درسته که خاطره بدی از این دوستیهای حقیقی شده دارم ولی اون قدر نبود که روی اشتیاقم واسه دیدن بقیه تاثیر بذاره.
با توجه به اینکه کنترل و تحت نظر قرار دادن افراد در شبکههای اجتماعی تحت وب برای حکومتها آسونتره، فکر میکنی که فعالیت در اینگونه شبکهها چقدر میتونه خطرناک باشه؟ آیا اصولاً با اینگونه نظارتها موافقی؟
اینکه کنترل شبکههای اجتماعی آسونتره و بارها شده باعث دردسر عدهای بشه رو قبول دارم ولی اینکه این دلیل باعث بشه ما از این تکنولوژی دست بکشیم رو نه! حتی به نظرم نباس خودسانسوری کرد. البته کلهم زیاد بوی قرمه سبزی میده :دی
در مورد نظارتها هم نظری ندارم. بذارین خوش باشن :دی
آیا بطور کل زندگی در شبکههای مجازی تحت وب رو مفید میدونی و به دیگران وقت گذاشتن در این شبکهها رو توصیه میکنی یا نه؟
بستگی به هدف آدما داره. از نظر تبادل اطلاعات و درجریان قرار گرفتن اخبار روز و حتی رشد روابط اجتماعی و شناخت آدما خیلی خیلی مفیده. و خب باز بستگی به آدمش داره. به بعضیا توصیه نمیکنم (حتی گاهی منع میکنم) ولی به بعضیا مشتاقانه پیشنهاد میدم حضور پررنگتری داشته باشن :دی
خب چطور به این نتیجه میرسی؟ آیا افرادی که باید در این شبکهها حضور پررنگی داشته باشند، ویژگی خاصی دارند؟
ویژگیای مهمتر از فرهنگ و جنبهی استفاده؟
البته بیشتر تا الان منعهایی که کردم مربوط به توییتر و فرندفید بوده اونم چون ترجیح میدادم توییتهام (که خیلی بیپروا و بدون خودسانسوری هستند) رو دوستان دنیای حقیقیم نخونن. اینم یه نوع بدجنسیه دیگه :دی