فیسبوک یکی از معروفترین شبکههای اجتماعی تحت وب در دنیای امروز ماست. در این وب سرویس افراد زیادی از سراسر دنیا پروفایل دارند و نوشتهها، عکسها، ویدئوها و شاید زندگی خود را با دیگران به اشتراک میگذارند. اما پشت سر این پرجمعیتترین شبکهی اجتماعی وب حرف و حدیثهای زیادی است. برخی آن را از نظر امنیتی، ضعیف و شکننده توصیف میکنند، عدهای دیگر اما پا را فراتر نهاده و این شبکه را عامل سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل میدانند.

در این نوشته قصد دفاع از فیسبوک یا پاسخ دادن به اتهامات وارده را ندارم. به هر حال در جایگاهی نیستم که از پشت پردهها خبر داشته باشم! اما طی جستجوهایی که این اواخر در وب فارسی داشتهام با خیل عظیمی از مطالب به نظرم غیرمنطقی در مورد فیسبوک مواجه شدم که به نظر میرسد بصورت سازمان یافته و تقریباً تک قطبی در حال انتشار هستند. لذا بد ندیدم که بین اینها نظر من را هم بدانید!
یک دنیا اطلاعات
همه میدانیم و شنیدهایم که در دنیای امروز و آینده «اطلاعات» نقش مهم و استراتژیکی بر عهده دارد. همواره دولتها، سازمانها، شرکتها و همه و همه به دنبال کسب اطلاعات هستند تا از این طریق بتوانند از رقبا پیشی بگیرند.
در دنیای خارج از اینترنت، کسب اطلاعات نیاز به صرف هزینههای سختافزاری و نرمافزاری هنگفتی دارد. و گاهی مراحل این کار آن قدر پیچیده است که شاید در خیلی از مواقع از آنها چشم پوشی شود. برای مثال برای کسب اطلاعات در مورد غذای مورد علاقه افراد سنین ۲۲ تا ۳۵ سال یک جامعه، بایستی یک فرم نظرسنجی ایجاد شود، آمارگیرانی روانهی جامعه شوند و با انتخاب یک نمونهی آماری، از آنها کسب اطلاعات نمایند. اما اگر بخواهیم همین آمار را در جامعهی آماری یک کشور دیگر انجام دهیم، مسلماً هزینه و زمان بیشتری باید صرف شود، تازه با این فرض که مجوزهای این کار را بتوانیم کسب کنیم.
اما ورود تکنولوژی فراگیری بنام اینترنت، قوانین بازی را تا حد باورنکردنی تغییر داده است. سایتی با برنامههای جالب و کاربرپسند، با توجه به سلیقهی جهانی طراحی میشود. انسانها از سراسر دنیا ترغیب میشوند که در این مجموعه حضور داشته باشند تا خودشان را معرفی کنند، در گروههای مورد علاقه عضو شوند، بازی کنند، خوش بگذرانند، اعتراضاتشان را نشان دهند و… . رفته رفته وابستگیهایشان به این شبکهی دوستان و آشنایان آنقدر زیاد میشود که خیلیهایشان دنبال راهکارهایی میگردند که بتوانند بصورت همیشگی توسط این مجموعه ردیابی شوند.
اما در عوضِ همهی اینها، آنچه که نصیب این سایت و صاحبانش میشود، «اطلاعات» است! و تصور کنید سایتی که امروزه بیش از ۷۰۰ میلیون کاربر عضو دارد، چقدر میتواند در این امر قدرتمند باشد!
اما آیا این موضوع خطرناک است؟ به نظر من هم میتواند باشد و هم نه!
اطلاعات خوب است. چون میتواند برای مدیریت و ایجاد سیستمهایی به کار گرفته شود که زندگیتان را راحتتر کند. مثلاً یک کارخانهی تولید مواد غذایی با دانستن علاقمندیهای مشتریانش میتواند تولیدات خود را در آینده بیشتر با ذائقهی آنان نزدیک کند.
ولی اطلاعات بد است، اگر حریم خصوصی شما را از بین ببرد. یا اگر علیه منافع شخصی و جمعی شما بکار گرفته شود.

آن طور که به نظر میرسد، فیسبوک تلاش بسیار زیادی برای حفظ امنیت اطلاعات کاربرانش بکار میبرد. منطقاً هم اگر به موضوع نگاه کنیم، باید هم اینطور باشد. چرا که این موضوع میتواند برایش بسیار حیاتی باشد. اگر کاربران پی ببرند که فیسبوک نمیتواند از اطلاعات شخصیشان درست محافظت کند، لقایش را بر بقایش خواهند بخشید و این یعنی پایان امپراطوری! پس تمام سعیش را برای حفظ حریم خصوصی افراد خواهد کرد.
اما اینکه آیا فیسبوک از اطلاعات کاربرانش برای مقاصدی استفاده میکند که برخلاف منافع ملی یا شخصی افراد باشد، سوالی است که به همین سادگیها نمیتوان به آن پاسخ داد: شاید بله و شاید هم نه! من نتوانستم سند محکمی برای پاسخ به این سوال بیابم. اما مطالب فارسی که در این باره یافت میشود، اغلب بیاساس و بیشتر تبلیغاتی هستند.
آنچه که دربارهی سرویسهای اینترنتی مثل فیسبوک صدق میکند این است که به هر حال کاربر محور هستند. یعنی اطلاعات را براساس آنچه که کاربران در اختیارشان قرار میدهند، کسب میکنند. یعنی اینکه چه اطلاعاتی را در اختیار فیسبوک قرار دهید، کاملاً در اختیار شماست. پس اگر اطلاعات استراتژیکی را که ممکن است علیه خودمان یا کشورمان بکار گرفته شود را در آن منتشر نکنیم، نباید نگرانی در این باره داشته باشیم. لذا اگر کاربران ناآگاهی پیدا شوند که اطلاعات محرمانه یا شخصی زندگیشان را در فیسبوک، بصورت عمومی منتشر کنند، ما نباید انگشت اتهام را به سوی فیسبوک بگیریم. و شاید بهتر است بجای بافتن انواع توهمات توطئهمحور، سعی کنیم آگاهی عمومی را در این رابطه بالا ببریم.
اما گذشته از اینها معتقدم این حجم وسیع اطلاعاتی، آن هم بصورتی که در حال تک قطبی شدن است، میتواند خطرناک باشد. به هر حال همیشه قدرت مطلق میتواند خطرناک باشد. شاید بهتر باشد فکری برای این موضوع شود.
ماشین پولساز
یکی از عمدهترین اتهاماتی که در اکثر مقالات به فیسبوک وارد میشود، نحوهی کسب درآمد این شرکت چند میلیارد دلاری است. معمولاً این سوال مطرح میشود که این حجم عظیم درآمدی از کجاست؟ و در ادامه اتهام فروش اطلاعات خصوصی کاربران به سرویسهای اطلاعاتی ابردولتها را مطرح میکنند.گرچه هیچ سندی در این رابطه وجود ندارد، و شاید این اتهام واقعاً هم وارد باشد، اما به نظر من اگر هم چنین باشد، منطقاً فیسبوک هرگز نباید درآمدهای حاصل از این راه را بصورت عمومی اعلام کند. چرا که همین امر مسلماً موجب فاصله گرفتن کاربران از این شبکهی اجتماعی خواهد شد.
اما آنچه که شاید برای کاربران ایرانی عجیب و غیرواقعی تلقی شود، در دنیای امروز یکی از بهترین راههای کسب درآمد است. شاید در کشورهای عقب مانده و کمتر توسعه یافته، به دلیل ضعف آگاهیهای عمومی دربارهی اینترنت و در نتیجه عمیق نبودن نفوذ این تکنولوژی در جامعه، تبلیغات آنلاین و تحت وب کمتر به چشم آید و اصلاً در حد یک صنعت درآمدزا شناخته نشود. اما در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته، این امر به گونهای دیگر است.

یک شبکهی اجتماعی تحت وب با بیش از ۷۰۰ میلیون کاربر عضو، که از پر ترافیکترین سایتهای اینترنتی در جهان به شمار میرود، و حجم وسیعی از اطلاعات کاربران عضوش را در اختیار دارد، یک بنگاه تبلیغاتی ابرقدرت و فوقالعاده به حساب میآید.
حتماً قبول دارید که رنکینگ و تعداد بازدید یک سایت در تبلیغات آن بسیار موثر است. و هرچه این معیارها بیشتر باشد، قیمت تبلیغات در آن سایت نیز میتواند بالاتر باشد. حالا خودتان تصور کنید که وبسایتی که بنا بر آمار الکسا، دومین سایت پربازدید جهان است، چقدر میتواند ارزش تبلیغاتی داشته باشد!
تازه اینها برگ برندهی فیسبوک در صنعت تبلیغات آنلاین محسوب نمیشوند. تصور کنید که اگر چنین اَبَر سایتی، تبلیغات هوشمند هم داشته باشد، چه خواهد شد!
با توجه به اطلاعاتی که فیسبوک از کاربرانش در دست دارد، میتواند در تبلیغات هوشمند نیز حرف اول دنیا را بزند. منظور از تبلیغات هوشمند، تبلیغاتی است که در شرایط خاص نمایش داده میشوند. برای مثال اگر یک رستوران از فیسبوک بخواهد، تبلیغاتش را به تمام افراد آنلاینی که در شعاع چند فرسنگی آن قرار دارند، نمایش دهد، این امکان برای فیسبوک با توجه به ابزارهای ردیابی که با اجازهی خود کاربران، روی پروفایلشان فعال میشود، وجود دارد.
یا فرض کنید یک شرکت تولیدکنندهی لوازم آرایشی، از فیسبوک بخواهد تا تبلیغاتش را برای همهی خانمهای بین سنین ۱۸ تا ۳۰ سال، در کشورهای منتخب نمایش دهد. یا مثلاً یک ناشر کتابهای مذهبی میتواند از فیسبوک بخواهد تا تبلیغ فلان کتابش را به همهی کاربران شیعهاش نمایش دهد.
صنعت تبلیغات اینترنتی در حال حاضر یکی از پردرآمدترین صنایع دنیاست و حالا تصور کنید که فیسبوک با این حجم وسیع اطلاعاتی که در اختیار دارد و با آن میتواند هوشمندترین انواع تبلیغات تحت وب را مدیریت کند، چه سایت پرارزش و درآمدزایی میتواند باشد!
اما با این حال تبلیغات تنها راه کسب درآمد فیسبوک نیست. همانطور که پیشتر گفتم، فیسبوک یک منبع عظیم اطلاعاتی است. لذا میتواند این اطلاعات را در جهت تحقیقات میدانی به فروش برساند. قبلاً دربارهی سختیهای کسب اطلاعات در دنیای حقیقی نوشتم. اما حالا فیسبوک یک جامعهی آماری بزرگ از کشورهای مختلف در اختیار دارد که به دلخواه خویش، اطلاعات شخصیشان را در اختیار این شبکه قرار دادهاند. لذا شرکتهای بزرگ تحقیقاتی میتوانند از این سایت، در ازای پرداخت هزینه، درخواست اطلاعات کنند تا از این طریق تحقیقات خویش را سریعتر پیش ببرند.
یکی دیگر از بخشهای درآمدزای فیسبوک، فروش اپلیکیشنها و خصوصاً بازیهای آنلاین است. اگر با شبکهی فیسبوک آشنایی داشته باشید، حتماً با انواع و اقسام اپلیکیشنها روبرو شدهاید. شاید اکثر ما ایرانیها فقط از اپلیکیشنها و بازیهای رایگان این شبکه استفاده میکنیم، و هرگز هم به فکر ارتقا دادن آنها در ازای پرداخت پول نیستیم، اما در حقیقت همین بخش نیز یکی از بازوهای درآمدزای فیسبوک به حساب میآید. گرچه شاید مثل عوامل دیگر باورش برایمان سخت باشد!
فیسبوک به مثابهی یک ابزار
شاید اگر فیسبوک، اینقدر بزرگ نمیبود، این همه حرف و حدیث و اتهام هم به سویش نشانه گرفته نمیشد. فیسبوک یک شبکهی عظیم انسانی تحت وب است. انواع و اقسام آدمها روی این شبکه وقت میگذرانند و کارهای متنوعی را انجام میدهند. همین امر هم موجب جلب توجهی قشرهای مختلف به این سایت میشود. سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی دولتهای مختلف میتوانند کشته و مردهی این سایت و آن پایگاه دادهی عظیمش باشند. Facebook.com میتواند صفحهی آرزومندی هر هکری باشد. آدمهای کنجکاو زیادی هستند که دوست دارند از پشت میلههای محدودیت بگذرند و در پروفایل خصوصی دیگران پرسه بزنند. ولی آیا مقصر این صحنه فیسبوک است؟!
فیسبوک با همهی عظمتش هنوز هم فقط یک ابزار است. سرویسی است که به شما اجازه میدهد تا یک زندگی مجازی تشکیل دهید. این شمایید که خدای پروفایلتان هستید. این شما هستید که تعیین میکنید فیسبوک چه چیزهایی را بداند یا به چه قسمتهایی دسترسی داشته باشد. شاید فیسبوک هرقدر که بزرگتر میشود، بیشتر تشنهی کسب اطلاعات باشد، اما هنوز نمیتوان ادعا کرد که فیسبوک بر همه چیز احاطه دارد و هر اطلاعاتی را میتواند براحتی بدزدد!
فیسبوک یک کشور است. به نظر من تمام سعیش را میکند تا از ساکنینش محافظت کند. گرچه با همهی اینها هنوز هم ممکن است حفرههایی برای نفوذ و ضربه خوردن وجود داشته باشند، اما در برابر این عظمت خدشهدار، هنوز هم یک کاربر عادی، به عنوان کوچکترین سلول این شبکه، با رعایت نکات امنیتی میتواند غیرقابل نفوذ باقی بماند.

به خودمان کمک کنیم
به اعتقاد من حالا فیسبوک غیر قابل محار است. آنقدر در جهان گسترده شده و آن قدر حتی در لایههای پایینی کاربران اینترنتی نفوذ پیدا کرده است، که دیگر نمیتوان به زور فیلتر کردن یا انتشار مطالب علیه آن از زبان عدهای کم آگاه، با هدف ایجاد رعب، جلوی آن را گرفت! در این زمانه بهتر است، به دوستان خودمان امنیت را بیاموزیم. بیاییم بجای اینکه خودمان را در خانه حبس کنیم، بیاموزیم که چطور در اجتماع باید ایمن ماند. یاد بدهیم که راههای کاربری درست در فیسبوک چیست. چه چیزهایی باید انتشار یابد، گروههای دوستان را چطور باید مدیریت کرد، چطور باید گلیم کنترلرهای فیسبوک را مرزبندی نمود و…
به هر حال من زندگی در فیسبوک را دوست میدارم، شما چطور؟!