وردپرس در نسخه های اخیرش، امکان پاسخ دادن تو در تو به نظرات را اضافه کرده است، اما متاسفانه هنوز امکان ارسال پاسخ ها به نویسنده نظر وجود ندارد. کار کردن و شخصی سازی افزونه Ajaxe Comment-Reply هم کمی مشکل بود. این شد که به پیشنهاد Weblog Tools Collection افزونه WordPress Thread Comment را نصب کردم.
برخی از ویژگی های افزونه wp-thread-comment عبارتند از:
نصب آسان، بدون نیاز به دست بردن در کدهای قالب یا وردپرس.
فراهم آوردن امکان پاسخ دادن به نظرات برای بازدیدکنندگان.
ارسال پاسخهای داده شده به نظرات، به ایمیل نظردهنده.
امکان مدیریت متن ایمیل های ارسالی از بخش تنظیمات افزونه.
شخصی سازی آسان استایل (CSS) و کدهای HTML و PHP بخش نظرات از قسمت تنظیمات افزونه.
افزودن ویژگی آژاکس (AJAX) به بخش نظرات و فعال کردن یا غیرفعال کردن این ویژگی از بخش تنظیمات.
امکان مدیریت نظرات توسط مدیر، در ذیل پست و بدون مراجعه به بخش مدیریتی وردپرس.
جهت نصب این افزونه، آنرا از اینجا دانلود کنید، و پس از آپلود کردن آن در مسیر ‘*WORDPRESSROOT*/wp-content/plugins/’ روی هاست تان، آنرا Extract کرده و پوشه اش را به wp-thread-comment تغییر نام دهید. حال به بخش مدیریت افزونه های وردپرس مراجعه کنید و پلاگین را فعال نمائید. اگر همه مراحل درست انجام شده باشند، بایستی در زیر هر یک از نظرات وبلاگتان لینک [پاسخ] وجود داشته باشد.
مطلب زیر بعنوان پست مهمان در وبگاه Daily Blog Tips توسط Himanshu تهیه شده است و بنده آنرا به امید اینکه به کار بیاید، ترجمه کرده ام!
من قبل از اینکه به وبلاگ نویسی حرفه ای مشغول شوم، وبلاگهای زیادی داشته ام. در طول این سالها تحقیقات زیادی هم برای جذب ترافیک برای وبلاگهایم انجام داده ام، که در این مطلب قصد دارم تجاربم را با شما به اشتراک بگذارم. در این مطلب خواهید دید که چه راههایی برای جذب ترافیک خوب هستند، کدامها بدند، و چه راهکارهایی زشت تلقی می شوند!
لینکهای طبیعی ورودی
هر بلاگر آرزو دارد که مطالبش توسط دیگران لینک شوند! هرقدر که لینکهای ورودی به وبلاگتان افزایش یابند، اعتبار شما نیز افزایش می یابد. اما سوال اینجاست که آیا واقعاً لینکها ارزش دارند؟ پاسخ مثبت است! این یک چرخه کاملاً مفید است. هرچه میزان پیوندها به وبلاگتان افزایش یابد، اعتبار شما بیشتر خواهد شد، و هر اندازه که اعتبارتان بیشتر شود، تعداد پیوندهای ورودی وبلاگتان بیشتر می شود.
در طول سالهای وبلاگ نویسی، من یاد گرفته ام که تنها دو راه برای جذب لینکهای ورودی خوب وجود دارد: سخت کوشی و صبر. منظور از سخت کوشی، مطالب وبلاگتان است. اگر به وبلاگهای پربازدیدی مثل SixRevision و Hongkiat مراجعه کنید، می بینید که آنها مطالب مفیدی را بطور مرتب انتشار می دهند.
نظرات
فکر نمی کنم لازم باشد توضیح دهم که چرا لازم است تا شما در وبلاگهای دیگر نظر بگذارید. برای مثال هرگز اولین نظری را که برای مطالب TechCrunch گذاشتم، به یاد دارم. در آن زمان میانگین بازدیدهای وبلاگم ۴۰ بازدید در روز بود، اما در آن روز بخصوص (که نظر گذاشته بودم) بازدید وبلاگم به ۱۱۰ رسید!
در هنگام نظر گذاشتن در وبلاگ دیگران به این نکات باید توجه داشته باشید:
سعی کنید اولین نفری باشید که نظر می گذارید. برای این کار باید بیشتر فعال باشید و ضمناً کمی هم شانس داشته باشید!
سعی کنید در نظرتان سوالی را مطرح کنید. این کار ۱۰۰% موجب جذب ترافیک به وبلاگتان خواهد شد. البته منظورم این نیست که بپرسید “چه خبر رفیق؟”! چیزی بپرسید که خوانندگان را به فکر وادارد و آنها را علاقمند کند تا به وبلاگ شما سر بزنند.
سعی کنید تا نظرتان ساده باشد. هرگز نظرات عریض و طویل نگذارید. کسی برای خواندن نظر کسی که حتی شاید نشناسد، وقت نمی گذارد.
انجمن ها
انجمنها یا فرومها، همواره یکی از راههای مناسب برای سوق دادن ترافیک به سمت وبلاگتان محسوب می شوند. شما می توانید موضوعاتی مرتبط با مطالب وبلاگتان را آنجا مطرح کنید یا لینک وبلاگتان را بعنوان امضا زیر مطالبی که می گذارید قرار دهید.
نکاتی که باید بخاطر داشته باشید:
هرگز به هدف جذب تعدادی ترافیک، اقدام به مطرح کردن موضوعات بی فایده نکنید. آنجا افراد باهوشی حضور دارند که با چنین کاری برای همیشه شما را تحریم می کنند.
وقتی که آدرس وبلاگتان را بعنوان امضای انجمنی تان قرار می دهید، توضیح جذابی هم برایش بنویسید تا دیگران ترغیب شوند که روی لینک کلیک کنند. مثلاً جمله “چطور من با کار نیمه وقت پول زیادی بدست می آورم؟” بهتر از جمله “اینجا کلیک کنید تا پول بیشتری بگیرید” است!
برای بهره بردن بیشتر از فرومها، بطور منظم به آنها سر بزنید. هر روز ۵ دقیقه را برای ارسال مطلب یا پاسخ دادن به مشکلات دیگران صرف کنید. این یعنی اینکه ۵×۳۰=۱۵۰ دقیقه در ماه! این کار حداقل ۳۰۰ بازدیدکننده در ماه روانه وبلاگتان می کند، و این در دراز مدت بسیار مفید خواهد بود.
توئیتر
توئیتر همواره یکی از بهترین دوستان من برای جذب بازدیدکننده بوده است. جذب ترافیک از این طریق بستگی زیادی به چیزی که شما می نویسید دارد. کاربران توئیتر علاقه عجیبی به رسانه های اجتماعی (Social Media) یا شبکه های اجتماعی دارند. اگر شما مطلبی مثل “۱۰ روش برای پولدار شدن از طریق توئیتر” بنویسید، مطمئنم که دنبال کنندگان توئیتهای شما علاقمند خواهند بود که آنرا ReTweet کنند.
یکی از نکات جالب در مورد توئیتر این است که حتی اگر مطالب شما ارتباطی هم به شبکه های اجتماعی نداشته باشد، باز هم ترافیک بالایی را روانه وبلاگتان خواهد کرد.
نکته: توئیتر فقط در صورتی برایتان مفید واقع خواهد شد که شما بطور مرتب برایش وقت بگذارید. سعی کنید که از روزی ۱۰ دقیقه شروع کنید و مطالب جالب دیگران را ریتوئیت کنید. با این کار دنبال کنندگان شما هم مقابله به مثل خواهند کرد و توئیتهای شما را RT میکنند.
موتورهای جستجو
این موضوع نیاز به توضیح ندارد. قبل از شروع بلاگ نویسی شما باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید ترافیک سازمان دهی شده داشته باشید یا خیر. اگر تصمیم دارید که اینگونه بازدیدکننده ها داشته باشید، پس ناچارید که قوانین SEO را رعایت کنید. بد نیست بخاطر داشته باشید که طبیعی است که به هر حال برخی بلاگها بهتر از سایرین می توانند ترافیکهای سازمان یافته را جذب کنند. مثل وبلاگهایی که در زمینه IT فعالیت می کنند. پس در این زمینه زیاد اضطراب نداشته باشید.
خرید لینک
اگر واقعاً قصد وبلاگ نویسی و رعایت “استانداردهای طبیعی” را بدون حقه بازی دارید، پس باید بدانید که خریدن لینک یک راه بد برای جذب ترافیک است!
نشانه گذاری اجتماعی (Social Bookmarking)
درباره این موضوع دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که این راه مناسبی برای جذب بازدیدکننده است و برخی دیگر آنرا بد می دانند. بگذارید این دیدگاهها را مورد بررسی قرار دهیم:
چرا نشانه گذاری اجتماعی برای وبلاگم بد است؟
ترافیکی که از طریق نشانه گذاری های اجتماعی به سمت وبلاگ شما جاری می شوند، هوشمند هستند. برای مثال اگر شما از طریق تبلیغات وابسته به قرائن مثل Adsense سعی کنید که پول در آورید، متوجه خواهید شد که اینگونه ترافیک ها چنگی به دل نمی زنند!
و اما چرا نشانه گذاری اجتماعی برای وبلاگم مفید است؟
تحلیل این موضوع نیاز به ذکاوت ندارد! ترافیک بیشتر نشان دهنده این موضوع است که مردم به مطلب شما علاقمندند. فقط تصور کنید که اگر تنها ۱% از این بازدیدکنندگان به مطالب شما در وبلاگهایشان لینک بدهند، و اگر تنها ۱% از بازدیدکنندگان برای اولین بار باشد که به وبلاگتان مراجعه کرده باشند و مشترکش شوند، چقدر به نفعتان خواهد بود.
نکته: اگر قصد دارید که در نشانه گذاری های اجتماعی موفقیت کسب کنید، باید روی کیفیت عناوین تان کار کنید. عنوان می تواند در موفقیت یا شکست شما در نشانه گذاری های اجتماعی، نقش مهمی داشته باشد.
اقوام و دوستان
اگر مرتب از مادرتان می خواهید که وبلاگتان را چک کند و مطالب گیکی آنجا را بخواند، پس باید بگویم که لازم است تا شما به مدرسه وبلاگ نویسی برگردید و دوباره مشق هایتان را بنویسید و بیشتر برای یادگیری وقت بگذارید!
اما از سوی دیگر، اگر شما درباره گربه ها و سگها می نویسید و مطالبتان دوستان و آشنایان تان را به خنده وا می دارد، با این کار شما یک کار مفید و خوب انجام داده اید!
سلمان متولد ۲۰ مرداد ۵۸ هست، از دانشگاه شریف لیسانس کامپیوتر داره و در حال حاضر در کشور امارات و شهر دبی سکونت داره و بعنوان مدیر پروژه مشغول بکار هست. وی وضعیت تأهل خودش رو اینطور توضیح می ده: «در رابطه ای قشنگ»!
از سلمان جریری خواستیم که در یک پاراگراف به معرفی خودش و وبلاگش بپردازه:
«سلمان. نویسنده وبلاگ سلمان. (یک پاراگراف بود و دو جمله!)»
از نخستین بانوان فارسی زبانی که به وبلاگستان وارد شدند. متولد ۱۳۵۶ با مدارک تحصیلی جورواجور: فوق لیسانس ادبیات انگلیسی و دانشجوی فوق لیسانس مطالعات زنان و همچنین فوق لیسانس روزنامه نگاری آن لاین.
صنم اکنون در شهر آستین در ایالت تگزاس آمریکا زندگی می کنه و علاوه بر دانشجو بودن، دستیار تحقیق و همچنین سردبیر نیمه وقت رادیو زمانه هم محسوب میشه. خانوم دولتشاهی وضعیت تأهلش را «شلم شوربا» می دونه و برخی از علاقمندی هاش رو چنین معرفی می کنه:
غذاهای مورد علاقه: کباب کوبیده، آبگوشت، ماهی، به علاوه نود و نه درصد بقیه غذاهای دنیا
رنگ مورد علاقه: فیروزه ای و قهوه ای و زرشکی
حیوان مورد علاقه: انسان و میمون
صنم دولتشاهی خود و وبلاگش را اینطور معرفی می کنه:
«هفت ساله وبلاگ مینویسم. تو وبلاگم درباره همه چی مینویسم، اما بیشتر از همه حقوق زنان و فمینیسم و رفیقبازی برام مهمه تو وبلاگم. یه زمانی سردبیر اولین مجله الکترونیکی فارسی زبان ایران (کاپوچینو) بودم. فعال جنبش زنان ایران هستم. آخرای درسم هستم در آمریکا. دو تا فوق لیسانس دارم میخونم. یکیاش مطالعات زنانه و یکیاش خبرنگاری. درباره نقش فناوریهای ارتباطی در جنبشهای اجتماعی (خصوصا جنبش زنان ایران) تحقیق میکنم و مشغول یادگیری استفاده از ابزارهای چندرسانهای برای تولید کارهای ژورنالیستی روی وب هستم. (این پورتفولیوی منه). دو روز در هفته سردبیر سایت رادیو زمانه هستم. آشپزیام هم حرف نداره.»
1- هزاران نقطه: چقدر از دغدغه های روزهای اول وبلاگ نویسی هنوز در شما وجود دارد؟
سلمان جریری: تقریبا هیچ. دغدغه های روزهای اول وبلاگ نویسی، دغدغه های جوان ۲۲ ساله ای در ایران بود که با خواندن کتابی در مورد “جهانی شدن” به تئوریهای اون فکر می کرد. دغدغه های امروز، دغدغه های جوان (؟) ۲۹ ساله ای در خارج از ایران است که داره اون خوانده ها را در عمل تجربه می کنه.
صنم دولتشاهی: روزهای اول هیچ دغدغهای نداشتم. امروز هم هیچ دغدغهای ندارم. اما اون وسطمسطها خیلی دغدغدهها داشتم. مثلا اینکه زنها باید از درون خودشون حرف بزنن و صداشون تو فضای عمومی شنیده شه و مرز بین درونی و اندرونی برداشته شه. یا اینکه مثلا یه زمانی فکر میکردم با وبلاگ میشه بشریت رو نجات داد.
۲- بامدادی: به عنوان یک وبلاگنویس کهنهکار، رشد یا تغییرات فضای وبلاگستان فارسی را در هفت سال اخیر چگونه میبینید؟
سلمان جریری: کلمات کلیدی این سالها را اگه بخواهی بعضی از اونها: جو گیری – سیستمهای وبلاگ نویسی – ورود زنان – ورود ممنوعه ها – ورود فعالیت جمعی (مثلا کاپوجینو) – شکست فعالیت جمعی (مثلا کاپوجینو) – بالاگرفتن گفتگو و کامنت – افول گفتگو و کامنت – ورود سیاسی ها – ورود نویسنده ها – ورود ژورنالیستها – ورود همه نوع وبلاگ – بازی ها – موج فید و آی تی نویسی و ترجمه مستقیم. موجهای خیلی زیادی پیش رو هست. اما همون طور که اون موجها نشون داده فقط ۲ چیز مهمه: “مطلب” و “پشتکار”. هیچ چیز دیگه ای باقی نمی مونه.
صنم دولتشاهی: تعداد وبلاگهای بیمعنی که قلب و گل و شعر کپیپیست شده بذارن و پونصدتا کامنت بیمعنی و بیربط و تو مایههای «وب باحالی داری، من هم آپ شدم، به من هم سر بزن» دریافت کنن خیلی زیاد شده، که من رو نگران میکنه که نکنه واقعا اینقدر … تو جامعهامون داریم؟ گاهی هم فکر میکنم شاید اینها کار یک سری ربات هستن فقط چند نفر شوخیشون گرفته میخوان خرج و مخارج بلاگفا یا پرشین بلاگ رو بالا ببرن اینها رو راه انداختن. (باور کنین شده برای بعضی از این وبلاگا کامنت گذاشتم یا بهشون ایمیل زدم که مطمئن شم اینا آدم هستن و ربات نیستن اما جوابی نگرفتم!!) از نظر کیفیت ولی به نظرم اوضاع خیلی وبلاگها خوبه و به نظرم همیشه چارتا چیز خوب به درد بخور که آدم باهاش حال کنه، سرگرم شه یا چیزی یاد بگیره پیدا میشه. در مورد تغییرات فضای وبلاگها، میتونم بگم که هنوز هم یک سری دستهبندیها وجود داره. هنوز هم یک سری موضوع یکهویی مد میشه همه در موردش مینویسن و بعد تبش میخوابه، یک عده هم خلاف جریان آب حرکت میکنن در موردش. هنوز هم یه عده حرف از مافیای وبلاگی میزنن. تعداد وبلاگهای تخصصی به درد بخور خیلی زیاد شده که عالی است. از نظر سیاسی هنوز هیچ تغییری نکردیم و هنوز حجم مزخرفی که تولید میشه بیشتر از حجم بحث مفید سیاسی است. راحتتر میشه در مورد مسائل جنسی و حریم «خصوصی» حرف زد و به اندازه سابق به زنها توهین و حمله نمیشه بابت اینطور نوشتن. زنهای بیشتری راحت از این حریم خصوصی و مسائل جنسی مینویسن. (اما البته هنوز هم راه زیادی داریم تا سکسیسم رو از فضای وب فارسی زبان حذف کنیم. نمونهاش هم بالاترین!) هنوزم ملت از طریق وبلاگ با همدیگه دوست میشن و سرمایه اجتماعیاشون رو افزایش میدن. وبلاگهای افراد مذهبی و یا همفکر با حکومت و جناحهای راست سیاسی زیاد و زیادتر میشن که به نظر من این مساله فوقالعاده عالی است و به تنوع نوشتههای وبلاگها اضافه میکنه و کمک میکنه صداهای جدید و نگاههای تازه مطرح شن. بازیهای وبلاگی روز به روز لوستر میشن و …
۳- بامدادی: چقدر اعتقاد دارید به این که یک وبلاگ باید دارای خط مشی فکری مشخص، سبک نوشتاری مخصوص به خود و در کل دارای یک روند شناخته شده باشد و نویسندهی آن سعی کند فضای نوشتهها تابع حالتهای آنی و لحظهایش نباشند؟
سلمان جریری: راستش را بخواهی خود اون آنی نوشتن گاه گداری هم می تونه یک نوع سبک باشه. در کل داشتن سبک و خط مشی و روند و اینها مفید و لازمه، اما تا جایی که وبلاگ را از یک مجله و از وبلاگهای دیگه متمایز کنه. مثلا من تعجب می کنم که چرا دوستانی مثل دکتر مجیدی و کمانگیر نوشته های روزانه خودشان را جداگانه و نه در قالب وبلاگ اصلی منتشر می کنند. همون نوشته های روزانه و شخصی است که در درازمدت نوشته های اونها را از نوشته های دهها نفر که به سبک اونها و در مورد همون مطالب (گاهی دقیقا همون مطلب) می نویسند متمایز می کند.
صنم دولتشاهی: به نظرم روند شناخته شده داشتن با اینکه نوشتههات تابع حالتهای آنی و لحظهایت باشه در تضاد نیست. به نظر من خیلی خوب و مفیده که بعضی وبلاگها تخصصی باشن. اما در عین حال تو همین وبلاگهای تخصصی اونهایی به نظرم جالبتر و مهم هستن که یک نگاه شخصی به موضوعات مورد بحث دارن. اتفاقا نوشتههایی که تابع حالتهای آنی و لحظهای نویسنده هستند یک صداقتی دارن که تو بقیه نوشتهها کمتره و خب این صداقت هم ارزشمنده، هم جذابه برای من.
۴- فتحی: برخی معتقدند که خط فکری وبلاگ نویسان جدید تغییر کرده است و ارزشهای آنها در دنیای وبلاگ نویسی شکل جدیدی به خود گرفته است. نظر شما در این باره چیست؟
سلمان جریری: در بین دهها هزار وبلاگ نمی شه به این آسانی از یک “خط فکری” صحبت کرد. اما در مورد موجهای مسلط (مثلا موج فعلی بچه های فید و اشتراک و آی تی) می شه گفت بر خلاف موجهای قبلی (۱) موضوعات کمتر به عمق می ره (۲) نوع موضوعات با دغدغه های منابع اصلی و ترجمه ای هم خوانی بیشتری داره تا دغدغه های خواننده. مثلا در بچه های آی تی شما چهار نوشته خوب نمی تونید پیدا کنید که در ایران چه جوری می شه آنلاین به دنبال کار گشت یا چه راههایی برای رزرو آنلاین هتل در ایران وجود داره. اما آخرین مطلب وبلاگ تک کرانچ را فردا در تمام وبلاگهای آی تی فارسی می تونید پیدا کنید.
صنم دولتشاهی: خب خط فکری وبلاگ نویسان جدید یعنی چی؟ مگه همه وبلاگ نویسهای جدید خط فکری مشابهی دارن که بشه در موردشون به شکل کلی حرف زد؟ بعدش اینکه تغییر کرده، به نسبت چی تغییر کرده؟ اینکه «ارزش»هاشون در دنیای وبلاگ نویسی شکل جدیدی به خود گرفته، منظور چه ارزشهایی هست و چه طور تغییری پیدا کرده؟ همونطور که به قول رضا مارمولک راههای رسیدن به خدا خیلی زیاده، ارزشهای انسانی هم خیلی زیادن و به تعداد هر انسانی میتونه یک سری ارزشها وجود داشته باشه. وبلاگ نویس جدید و قدیم هم نداره. آره ممکنه (تاکید میکنم ممکنه و قطعی نیست) یک نفری که تا به حال فقط با یک جمع محدود انسانی دور و برش تعامل داشته (یا اصلا هر کسی)، وقتی میاد وبلاگ مینویسه عملا وارد یک اجتماع بزرگتری بشه نسبت به اون چیزی که قبلا تجربه کرده، ارزش هاش محک جدیدی بخوره، تفکراتش به چالش کشیده شه، و در نتیجهی روبرو شدن با دیدگاههای جدید و متفاوت، ارزشهای جدیدی هم پیدا کنه تو زندگیاش. اما این در مورد هر آدمی که به یک فضای فکری جدید وارد بشه میتونه اتفاق بیفته و فکر نمیکنم مخصوص وبلاگنویسان جدید باشه.
۵- بامدادی: نظرتان را دربارهی این گزاره بگویید: «وبلاگستان فارسی دستکم به دوبخش تقسیم شده است: ۱. وبلاگنویسانی که با فنآوریهای شبکهای آشنا هستند ولی به خاطر تعداد اندکشان زیاد تنوع دیدگاه ندارند ۲. وبلاگنویسهایی که چندان آشنا با فنآوریهای شبکهای نیستند ولی به خاطر تعداد زیادشان تنوع فکر و عقیدتی بالایی دارند.
سلمان جریری: مخالفم. در مورد گزاره ۱، وبلاگ نویسان آشنا با فن آوری های شبکه ای مثل فید و اشتراک و این مسائل به دلیل روند مشترک (ترجمه) و منابع مشترک (وبلاگهای آی تی غربی) تنوع دیدگاه کمی دارند نه به دلیل تعداد اندک نویسنده هاشون. اگر اون روند را از ترجمه به تحقیق و منابع را از وبلاگها آی تی غربی به سایتها و سرویسهایی که دغدغه خواننده ها هست تغییر دهند تنوع مفید تری خواهند داشت.
صنم دولتشاهی: ببین من درست نمیفهمم این سوال رو. یعنی من نمیتونم درک کنم ربط بین «تعداد» افرادی که آشنا هستن یا نیستن با یک فنآوری رو با تنوع دیدگاهشون، یعنی معنی هر قسمت این گزاره رو به طور مستقل نمیتونم بفهمم که بعد بتونم تقسیم بندی رو کلا بفهمم. آره قبول دارم یه عده با فن آوریهای اینترنتی آشنا هستن، یه عده هم نیستن و میشه وبلاگستان رو تا همینجا تقسیم کرد. اما اینکه این قضیه به تنوع یا عدم تنوع دیدگاههای یه عده ربط پیدا کنه رو نمیفهمم. : – )
۶- بامدادی: تا چه حد به استفاده از امکانات چندرسانهای در وبلاگ اعتقاد دارید (پادکست، ویدئولاگ، تصویر و … در کنار متن)؟ آیا استفاده از این امکانات مخاطب را برای خواندن متن و تعمق بیشتر تنبل نمیکند؟ یا برعکس، او را به درگیری بیشتر ذهنی و علاقهمند شدن به موضوع تشویق میکند؟
سلمان جریری: تا اون حد که خواننده با چیز شلم شوربایی رو به رو نباشه. اگر پست امروز متنی، فردا صوتی و پس فردا تصویری باشه، می تونه شلم شوربا باشه. اگر شما ۳ تا وبلاگ یکی صوتی، یکی تصویری، یکی متنی داشته باشی هنوز می تونه شلم شوربا باشه. حتی اگر سمت چپ صفحه صوتی، سمت راست تصویری و وسط متنی باشه هم هنوز می تونه شلم شوربا باشه. یک قالب اصلی که خواننده به تدریج به اون عادت کرده (مثلا متن) با فقط یک فید و با ارجاعات مناسب صوتی و تصویری می تونه ترکیب مفیدی باشه.
صنم دولتشاهی: ببین من موافق استفاده از همه این امکانات چند رسانهای هستم، اما به شرط اینکه توجیهی برای استفاده ازشون باشه. یعنی این محتوی است که باید توجیه کننده استفاده از یک نوع فرم باشه نه اینکه از یه فرم استفاده بکنیم فقط چون یه فرم خاصی است، یا برعکس، استفاده نکنیم چون ممکنه مخاطب رو تنبل کنه. واقعیتش کلا اینه که تحقیقهای فراوونی هست که نشون میده آستانه توجه و حوصله خواننده پای مانیتور کمتره. صد البته این مساله میتونه به دلایل مختلفی باشه از قبیل خستگی چشم وقتی به مانیتور نگاه میکنیم، حجم زیاد و در حد انفجار اطلاعات، و وقت کمی که باقی میمونه برای دریافت همه این اطلاعات، (و نه لزوما تنبل شدن مخاطب). حالا خب برای اینکه پیامت رو بهتر منتقل کنی، باید سریعترین و تاثیرگذارترین راه رو انتخاب کنی، وگرنه اصلا مخاطب صفحه تو رو میبنده میره یک صفحه دیگه. اصلا نمیمونه که بخواد حالا درگیری ذهنی پیدا کنه یا علاقمند شه به موضوع، و خب گاهی ابزار چند رسانهای بهتر و سریعتر این انتقال پیام رو انجام میدن.
۷- فتحی: بخش ارائه نظرات توسط کاربران در وبلاگ شما عموماً مسدود است. چه عاملی باعث این تصمیم شده است؟ آیا این تصمیم به فرهنگ گفتگوی کاربران و خوانندگان وبلاگستان مربوط می شود؟
سلمان حریری: چهار فعالیت اصلی را در نظر بگیر: (۱) خواندن، (۲) نوشتن، (۳) فکر کردن و (۴) گفتگو کردن. اگر بین اینها تعادل کافی برقرار نباشه چه در دید میکرو (یک وبلاگ نویس) و چه در دید ماکرو (شبکه وبلاگهای فارسی)، خروجی درستی نخواهیم داشت. به نظر من قبل از وارد شدن به فضای گفتگو و کامنت، احتیاج به خواندن دقیق تر و فکر کردن بیشتر داریم. در غیر این صورت اون گفتگو و کامنت کمک زیادی نمی کنه.
صنم دولتشاهی: خیلی موقعها که بازه. اما ببین رک و راست، در مواقعی که بسته است، دلیلش اینه که من خیلی موقعها مزخرف مینویسم تو وبلاگم؛ نوشتههای خیلی شخصی مینویسم که به نظرم ارزش اظهار نظر کسی رو ندارن؛ و راستش خجالت میکشم نظر خواهی رو در مورد اون جور مطالب باز بذارم. فکر میکنم اونوقت مردم فکر میکنن به نظرم این نوشتهها ارزش نظر دادن داشته که نظرخواهی رو باز گذاشتم! (حالا اینکه چرا مزخرف مینویسم دلایل زیادی داره میتونین بعدا ازم بپرسین!) خلاصه فقط کامنتدونی نوشتههایی که به نظرم ارزش نظر دادن دارن رو باز میذارم. البته موارد کمی هم هست که فکر میکنم نظر دادن برای یک مطلبی ضرر داره و توجهها رو از نکته مطرح شده توی اون پست منحرف میکنه، یا فضا رو برای توهین کردن به کسی باز میذاره.
۸- میلاد احرامپوش: هر از چندگاهی بحث حلقه های وبلاگستان یا مافیای وبلاگی مطرح می شود. به نظر شما آیا چنین حلقه هایی در وبلاگستان فارسی وجود دارند که مانع پیشرفت وبلاگ نویسان تازه کار شوند؟
سلمان جریری: چنین پدیده ای وجود داره اما با چند توضیح: یکی اینکه این پدیده از بیرون به شکل حلقه و مافیا دیده می شه اما در واقع از درون پدیده ای ناخودآگاه هست. یک جورایی مثل بازارچه ای است که ناخودآگاه نسبت به بازارچه دیگه رونق بیشتری می گیره. مافیا و حلقه ای در کار نیست. چون همدیگه را بیشتر می خوانند اشتراک و لینک بیشتری بین اونها برقراره و این موج شتاب می گیره. اگر خوش شانس بودی و این موج را شناسایی کرده بودی در بین اونها مغازه ای داشتی از این موج بهره مند می شدی. مثل موجهای بازار سهام. مثل موجهای تکنولوژی و خیلی از موجهای دیگه. اما نکته مهم این جاست که این موجها تغییر می کنه. اگر اهل موج باشی و باهوش باشی، از الان مغازه خودت را در جایی می زنی که موج بعدی قرار داره و با “مطلب” و “پشتکار” می نویسی. (اگر نظر من را در مورد موج بعدی بخواهی، با بررسی محبوبیت مشابه در بین روزنامه های اقتصادی ایران که از صفر به دهها روزنامه رسیدند، موج بعدی را موج وبلاگ نویسی “اقتصادی عمومی” و نه تخصصی پیش بینی می کنم.)
صنم دولتشاهی: ببین حلقههای وبلاگستان صد در صد وجود داره. یعنی اصلا شاید غلط باشه بگیم حلقههای «وبلاگستان» و بهتره بگیم حلقههای انسانی. تو همه جوامع انسانی دسته و گروه و حلقه وجود داره. آدم به هر دلیلی با یه عده احساس نزدیکی یا همفکری میکنه دیگه. اما با اینکه حلقههای مافیایی باشه و مانع پیشرفت وبلاگ نویسان تازه باشه صد در صد مخالفم و قبلا بارها بحثش رو کردیم میتونید به این نوشته قدیمی من مراجعه کنید نظرم رو بخونید (هنوز نظرم عوض نشده بعد از ۶ سال.) و البته این به معنی این نیست که بحث قدرت در وبلاگستان وجود نداره. چرا وجود داره. درست مثل هر جامعه انسانی دیگه. هرکی سرمایه اجتماعی و روابط پرقدرتتری داره (و گاهی وقتا در مورد دنیای وب، با تکنولوژی آشنایی بیشتری داره یا به هر دلیلی جذابیتهای فرامتنی بیشتری داره)، حرفش هم بیشتر شنیده میشه. اما به نظرم مافیا و حرکت سازماندهی شده و قصد و غرضی وجود نداره.
۹- بامدادی: لطفا ۵ وبلاگنویس مهم و تاثیر گذار که میشناسید را به خوانندگان معرفی کنید و اگر ممکن است توضیح دهید که چرا فکر میکنید وبلاگهای مهم و تاثیرگذاری هستند.
سلمان جریری: اگر از پاسخ این سوال، با توجه به ارتباط خوبی که با تمامی دوستان دارم، معافم کنید عالی است.
صنم دولتشاهی: وبلاگ سیما شاخساری که دیگه نمینویسه به نظرم مهم بود خیلی، برای اینکه یک سری مباحث در مورد جنسگونگی و هوموفوبیای ایرانیها و فمینیسم فراملیتی رو برای اولین بار مطرح کرد تو وبلاگها و مخ خیلیها رو به فکر انداخت. یک جورهایی باب بحث در مورد این چیزها رو راه انداخت تو وبلاگها و کلی میشد ازش چیز یاد گرفت چون یه بحثهای پیچیده ای رو تا حدی به شکل قابل فهم و مرتبط با زندگی واقعی آدمها مطرح کرده بود. وبلاگ خودم تاثیر گذار بود یه زمانی، برای اینکه یک عده آدم، خصوصا زنها، مواقع مختلف به خودم یا دیگران (یا در وبلاگ هاشون) گفتن که وبلاگ خورشیدخانوم باعث شده وبلاگ بنویسن و امکان از خود نوشتن و شخصی نوشتن تو فضای عمومی رو عادی کردم برای خیلیها. وبلاگ سیبیل طلا به نظرم خیلی مهم و تاثیر گذار و منحصر به فرد هست، برای اینکه اون دوروییای که تو زبان و فرهنگ ما وجود داره رو به چالش میکشونه، مردسالاری و جنسگونگی شدیدی که تو فرهنگ و جامعهامون هست رو به چالش میکشونه، و در ضمن وسط همه اینها خیلی ظریف بحث تئوریک و نقد فرهنگی هم میکنه و در واقع یه چیزی بهت یاد میده. (گاهی هم خوب یادمون میندازه چقدر مزخرف میگیم!) به نظرم وبلاگ الیزه مهم هست، برای اینکه خیلیها کلی تلاش کردن درباره مسائلی که البته به شکل بیمسمایی به “تننویسی”معروف شد بنویسن، اما اونطور که نوشتههای الیزه این بحثها رو داغ کرد و همه رو به نوشتن وا داشت هیچ وبلاگی نتونست. وبلاگ آرش عاشورینیا (کسوف) به نظرم خیلی خیلی مهم بوده، برای اینکه یک سری عکسهای تاریخی و منحصر به فرد گرفته از جنبش زنان و با شجاعت عکسها رو توی وبلاگش گذاشته. درواقع کمک زیادی کرده این جنبش دیده شه. حالا خیلیهای دیگه هم این کار رو میکنن، اما کار بخصوص آرش تو یه زمانی خیلی مهم و منحصر به فرد و تاثیر گذار بود (مخصوصا عکسهایی که از تجمع جلوی دانشگاه تهران و تجمع میدون هفت تیر گرفت). خب یک عالمه وبلاگ دیگه رو هم دلم میخواد بگم، تو زمینههای مختلف، ولی گفتین پنج تا دیگه. نود و پنجتای دیگهاش موند. من هم سعی کردم تو یه زمینه خاص یعنی زنان اون هم فقط یک بخش خاصش بسنده کنم و البته واضح و مبرهنه که اینا همه رفقای خودم هم هستن و من هم از اعضای «مافیا»ی خودم اسم بردم!
۱۰- هر چه میخواهد دل تنگت….!
سلمان جریری: خلاصه: “مطلب خوب” و “پشتکار” و “آهسته” و “پیوسته”.
صنم دولتشاهی: اول از همه ببخشید که اینقدر وراجی کردم و طولانی نوشتم. خیلی سرم شولوغه این روزها و نرسیدم خلاصه بنویسم. در ضمن میخواستم از این تریبون(!) اعلام کنم من به «آیتی نویسها» که این دور و برها هم میپلکن خیلی ارادت دارم،چون از خیلیهاشون چیز یاد میگیرم و کمک میکنن دانش فنی وبلاگستان بالا بره (نمونهاش همین رواج دادن استفاده از فید یا همون خوراک). فقط دو تا پیشنهاد دارم براشون، یکی اینکه در مورد هرچیزی که مد میشه تو دنیای تکنولوژی غرب فوری هیجانزده نشن و ردیفی پستهای مشابه ننویسن که خواننده زده بشه (موقعی که یه چیز جدید خبرش میآد، به این فکر کنن که پتانسیل بومیسازیاش و ربطش به مخاطب فارسی زبان چی میتونه باشه)، و یکی هم اینکه یک زن برای مزیدی پیدا کنن.
و اما سوال آخر:
فکر می کنید چه کسی در فیس آف در کنار شما قرار گرفته است؟
سلمان جریری: اجازه دهید من هم مثل خوانندگان شما سورپرایز شوم.
صنم دولتشاهی: با توجه به سوال ۷، یکی از بچههای قدیمیتر باید باشه که وبلاگش کامنتدونی دائمی نداره. سلمان؟ پرستو؟
نتیجه نظرسنجی Face Off 9:
در پایان یک هفته نظرسنجی از خوانندگان وبلاگ، سلمان جریری با کسب ۹۲ رای (۵۲% کل آرا) برنده نظرسنحی فیس آف نهم شد.
نویسنده وبلاگ زنگوله به آدرس www.zangoole.com که خوراکش از این آدرس قابل دسترسی است. اگر نمی دانید خوراک به چه دردی می خورد، اینجا را ببینید!
بابک خودش را اینطور برای خوانندگان فیس آف معرفی کرده است:
آدمی هستم واقع گرا و منطقی ، از بچگی علاقه زیادی به کامپیوتر و گجت ها داشتم در شش سالگی اسباب بازی های محبوبم یک کومودور ۶۴ دوست داشتنی بود و یک کمد پر از سیم و لامپ و آرمیچر و از این جور چیزا…. قبلآ بیشتر در زمینه امنیت شبکه فعال بودم و در چند تا از گروه های زیرزمینی ایرانی فعالیت میکردم البته کلاهم از برف هم سفیدتر بود! ولی این روز ها بیشتر وبلاگ ها و اخبار عادی را دنبال میکنم. احتمالآ الان تصویر ذهنیای که از من ساختهاید یک گیک لاغر با عینک ته استکانی و پشت غوز کرده است اما بر عکس ، با اینکه خیلی از خصوصیات گیک ها را دارم خیلی از خصوصیات افراد دقیقآ نقطهی مقابل گیک را هم دارم ، عاشق ورزش های Extreme هستم و هر وقت فرصتی بیایم پارکور و ژیمناستیک تمرین میکنم به ورزش های رزمی هم علاقه زیادی دارم و در حال حاظر کونگ فو (Wing Chun) تمرین و تدریس میکنم و از زندگی لذت میبرم.
کوچیک همتون ، بابک
کامیار قبلاً در وبرگر به آدرس www.weburger.net می نوشت و حالا وبلاگش را به وردپرس.کام منتقل کرده است و با نام کامی در وب در www.kaaam.wordpress.com می نویسد. در هر صورت شما می توانید خوراک نوشته های کامی را از این آدرس دنبال کنید.
کامیار عزیز با اینکه در مسافرت بود و به اینترنت دسترسی نداشت اما لطف کرد و حتی زودتر از موعد مقرر پاسخ سوالات را برایمان ارسال کرد.
و اما نیک بنگرید که نظر این دو وبلاگ نویس عزیز درباره وبلاگستان و پیرامونش چیست:
۱- میلاد: هدفتان از وبلاگ نویسی چیست؟ آیا کسب درآمد از این طریق نیز جز اهدافتان بوده است؟ آیا در ایران می توان به وبلاگ نویسی بعنوان یک حرفه نگاه کرد؟
بابک: در درجه اول مینویسم تا مفید واقع شوم! دوست دارم دانسته های هر چند اندک خودم را با دیگران به اشتراک بگذارم ، گویی از این طریق حس عجیبی در درونم ارضا میشود.
اما در کنار این ، وبلاگ نویسی باعث میشود در جریان رویداد ها باشم ، با افراد جدید آشنا شوم و چیز های جدید یاد بگیرم. همچنین به نظر من داشتن یک وبلاگ خوب میتواند به عنوان یک امتیاز مثبت در رزومه افراد باشد. کسب درآمد جز اهدافم نبوده اما سعی میکنم حداقل هزینه سالیانه هاست و دومین را در بیاورم. «در ایران می توان به وبلاگ نویسی بعنوان یک حرفه نگاه کرد؟» لطفآ خیالاتی نشوید!
کامیار: اون اوایل که وبلاگ نویسی رو به صورت رسمی شروع کردم شاید تنها برای استفاده از ابزار جدیدی به نام وبلاگ بود و برای آشنایی هرچی بیشتر با این پدیده مطالبی رو مینوشتم ولی الان که به مسیر طی شده نگاه میکنم میبینم از همان ابتدا هدف چیز دیگری بوده، هدفی که امروز دنبال میکنم، شاید باورتون نشه ولی یه حسی دارم که منو وادار میکنه به دونستن و اشتراک دانسته ها، یه جور احساس مسوولیت در برابر کسی که میاد تو اینترنت و دنبال چیزی میگرده شاید با مطالب من به هدفش برسه و شاید با مطالب شما بخصوص اینروزها که بایت بایت اینترنت رو مطالب غیرمفید پر کرده.
کسب درآمد رو تنها در یک دوره ی زمانی بخصوص (نه از ابتدا) به عنوان یک هدف دنبال میکردم، زمانی که فکر میکردم بابت نوشتنم باید حقی رو بگیرم، اما امروزه دید من عوض شده و همین که کاربری در مورد یک مطلب نظرش رو بیان میکنه از ته دل خوشحال میشم چراکه یک قدم به هدف اصلیم که مفید بودن برای دیگران هست نزدیک میشم.
وبلاگ نویسی در ایران با مشکلات متعددی همراه است که اکثر دوستان با اونها آشنا هستن، شاید در آینده خیلی از چیزها دستخوش تغییر بشن و بشه به کسب درآمد واقعی فکر کرد، کسب درآمد سوای تمام فوایدی که داره یک عامل تشویقی خیلی خوب برای وبلاگ نویس هست که اون رو به ادامه ی نوشتن دلگرم میکنه.
۲- یک فتحی: به نظر شما پیشرفت سریع وبلاگهای آی تی در آمارها، به دلیل پتانسیل بالای نویسندگان شان است یا به دانش بالای مخاطبان شان بر می گردد؟
بابک: به نظرم چند علت دارد ، مهمترین آن این که وبلاگ های آی تی عمومآ عاری از هر نوع مطلب شخصی هستند و اطلاعات آنها برای مخاطب به نوعی «غیرقابل از دست دادن تر» است.
دوم اینکه چون فرهنگ وبلاگ خوانی هنوز فراگیر نشده اکثر مخاطبان وبلاگ ها همان کسانی هستند که بیشتر با کامپیوتر و آی تی سر و کار دارند تا موضوع های دیگه که هم همانطور که شما ذکر کردید دانش فنی بیشتری دارند و هم آی تی موضوع مورد علاقه شان است.
کامیار: نمیشه تنها یک عامل رو در این پیشرفت در نظر گرفت، از نظر من هردو. چراکه افزایش علم نویسنده مستقیما روی سطح دانش و سواد کاربر تاثیر میذاره و همچنین کاربر با افزایش سطح دانش از نویسنده مطالب بهتری میخواد، پس این دو با هم در تعاملند. در این موضوع نمیشه تغییر نگاه و دید کاربران به اینترنت و وب رو نادیده گرفت، امروزه نه تنها به اینترنت به چشم یک تفریح و عامل وقت گذرون نگاه نمیشه بلکه پاسخ خیلی از سوالات رو میشه در اون پیدا کرد و حتی با پیشرفت روزافزون اون تقریبا دنیای واقعی رو با دنیای مجازی درآمیخت پس وبلاگ ها که درصد بالای محتوای وب رو تشکیل میدن دیده میشن و اعتبار بالایی رو کسب میکنن، حالا به علت اینکه در ایران اکثر وبلاگ نویس ها افراد متخصص کامپیوتر هستن رشد آماری در این دسته از وبلاگ ها ملموس تره.
۳- هزاران نقطه: به نظر می رسد که اکثر آی تی نویسان سبک و سیاق مشترکی در نوشتن دارند. به نظر شما از چه شاخصهایی می توان بعنوان تفاوت آی تی نویسان نام برد؟
بابک: اینجا یک جای کار میلنگد که نمیگذارد وبلاگ نویسان بر سر مهارت های وبلاگ نویسی با یکدیگر رقابت کنند (جواب سوال آخر را ببینید) اما به عنوان یک دسته بندی ساده ، یک دسته هستند که یک سری نرم افزار و بازی و… را به خورد مخاطب داده و برچسب آی تی به خود میزنند. دستهی دیگر کسانی که هر سایت و سرویسی که به چشمشان بخورد را معرفی میکنند و به نوعی هر چیز کوچکی را زیادی به درد بخور و یا مهم جلوه میدهند و دستهی آخر کسانی که پست های ارزشمند مینویسند یا از وبلاگ های خوب خارجی ترجمه میکنند و یا آموزش های گویا و خوب در رابطه با کامپیوتر و تکنولوژی درست میکنند.
کامیار: موضوع شباهت در مطالب چیزی هست که در تمام دنیا رواج داره حتی در بین وبلاگ های بزرگ IT این شباهت دیده میشه و یکی از دلایل اصلیش این هست که اکثرا به دنبال خبررسانی هستند و تولید مطلب فراموش شده البته در ایران یکی از مشکلات عمده ش همون کمبود امکانات هست که مطمئنا همه میگن شعار تکراری(!) ولی باور کنید که کمبود امکانات یکی از معضلات بزرگ هست و شاید اگر امکانات کشورهای دیگه رو به کاربرای ایرانی میدادن امروزه افراد مجبور میشدن برای زبان دوم فارسی رو یاد بگیرن نه انگلیسی!
اما چطور میشه فرق گذاشت بین مطالب، از این لحاظ واقعا ایده ای ندارم و نمیدونم چطور باید ازهم جدا کرد ولی به هرصورت تفاوت وبلاگنویس ها و وبلاگها تقریبا از هم مشخصه و تعدادی در یک گروه کوچک و تعدادی در یک گروه بزرگ جای میگیرند که نیاز به معرفی ندارند.
۴- بامدادی: در هنگام نوشتن به کدام سبک بیشتر اهمیت میدهید: واقعگرایانه و بیطرف (Objective) موضوع سخن را توصیف کنید (مثلا بگویید این یک گندم است، از آن نان میپزند، ویتامین ب دارد، …) ؟ یا مولفههای فانتزی و شخصیتر را وارد نوشتار خود کنید و به نوعی وارد دنیایی ورای موضوع سخن شوید (مثلا بگویید گندم سمبل گناه است چون هوا به کمک گندم آدم را وسوسه کرد و …)؟
بابک: واقع گرایانه و بی طرف ، از آنجایی که من بیشتر مطالب آموزشی منتشر میکنم زیاد نمیتوانم مولفه های شخصی و فانتزی را وارد نوشته کنم و البته مهارت زیادی هم در این زمینه ندارم.
کامیار: تقریبا میشه گفت که هیچ کدوم، تا اونجایی که لازم و از ضرورات باشه به بیان واقعیات میپردازم و اگر مناسب دیدم در ادامه به بیان دیدگاه خودم میپردازم و یا تجاربی که داشتم و سعی میکنم وجهه ای از موضوع رو به نمایش بگذارم که مثل بقیه نباشه و حرفی تازه برای گفتن داشته باشه. البته این رو نباید به دسته ی دوم یعنی نوشته های فانتزی مرتبط دونست، هرچند که گاهی اوقات از این سبک در نوشتن استفاده میکنم.
۵- بامدادی: مطالب فنی ممکن است جالب یا آموزنده باشند، اما معمولا جنجالبرانگیز نیستند. تا حالا شده هوس کرده باشید مطلبی بنویسید که جنجال ایجاد کند؟ و خوانندگان را به دو دستهی موافق و مخالف تقسیم کند؟
بابک: حق با شماست ، هوس که شدییید. ولی چون موضوع اصلی وبلاگ من در رابطه با کامپیوتر و اینترنت است این هوس ها را عملی نمیکنم چون آن موضوع های جنجال برانگیز عمومآ خارج از این مباحث هستند و در زمینه آی تی نمیشود زیاد آشوب به پا کرد.
کامیار: چه کسی است که جنجال را دوست نداشته باشد؟ من فکر میکنم که همه به نحوی به دنبال این موضوع هستند حالا ممکنه بعضی از افراد بخاطر حفظ یکسری از منافع یا پیروی از قوانین شخصیشون از این کار پرهیز کنن. من هم به نوعی از این موضوع استقبال میکنم ولی نه اینکه مدام به این فکر باشم که امشب جنگی نو راه بندازم! سعی م بیشتر در این هست که از موضوعات محرک در جهت مثبت استفاده کنم که جداسازی خوانندگان مسلما یکی از اهداف مثبت هستش برای داشتن وبلاگی بهتر.
۶- فتحی: اغلب نظرات گذاشته شده در وبلاگهای آی تی نیاز به مدیریت ندارند. تابحال پیش آمده است که بخواهید قبل از انتشار بر آنها نظارت کنید؟
بابک: خیر ، اگر در وبلاگ من نظری بگذارید همان لحظه منتشر میشود مگر اینکه شامل کلمات سیاه یا بیش از دو لینک باشند.
کامیار: همونطور که اشاره کردید معمولا احتیاجی به نظارت نیست، مگر در موارد خاص (مثلا موارد جنجال برانگیز) که من با این مورد هم موافق نیستم و ترجیح میدم هرکاربری نظر خودش رو ارائه کنه حتی نظراتی که مخالفت شدیدی دارند با مطلب، چراکه اینرو حق کاربر میدونم و نظارت بر نظرات رو مثل بستن بخش نظرات میدونم که اصلا خوب نیست و وبلاگ نویس تنها به خودش ضربه میزنه.
۷- فکر می کنید وبلاگستان فارسی در رتبه بندی جهانی چه جایگاهی دارد؟
بابک: به نظرم وبلاگ نویسان فارسی زبان از دانش فنی خوبی برخوردارند و مهارت های وبلاگ نویسی هم تقریبآ دارند یعنی از این لحاظ در جایگاه خوبی هستیم اما چیز های خیلی مهم تری هست که مانع پیشرفت وبلاگستان شده. مثل سرعت کم اینترنت ، نبود سیستم جامع برای تبلیغات و کسب درآمد ، کمبود سرویس های اینترنتی وطنی و… که یقین دارم اگر مشکلات اینها حل شود شاهد یک انقلاب بزرگ در وبلاگستان فارسی خواهیم بود.
کامیار: جایگاه خوب، اگر فاکتورهایی مثل انواع آمارها را حذف کنیم و امکانات وبلاگنویسان بزرگ دنیا که معمولا انگلیسی زبان هستند رو با امکانات وبلاگ نویسهای ایرانی یکسان کنیم اگر نتیجه بهتر نبود مسلما بدتر هم نخواهد بود و رتبه ی خیلی خوبی را کسب میکنیم، البته در حال حاضر هم این رتبه رتبه ی خوبیست، نفوذ وبلاگ های فارسی در اینترنت و سایت های بزرگ و همچنین در خود کشور رو نمیشه نادیده گرفت، چیزی مثل بهترین ها از کمترین ها : )
۸- اگر بخواهید وبلاگهای وبلاگستان فارسی را دسته بندی کنید، چطور این کار را انجام می دهید؟
کامیار: یک دسته بندی دقیق و منظم، در حال حاضر وبلاگ های بسیاری داریم که متاسفانه درست دسته بندی نشده اند و خیلی از موارد نامربوط را با هم در یک دسته میبینیم! شاید اگر دسته بندی دقیق و تخصصی تر باشه و به دسته های ریزتری تقسیم بشه وب فارسی از این رو به اون رو بشه، برای درک بهتر یک شهر شلوغ مثل تهران را با یک شهر شلوغ مثل توکیو مقایسه کنید، این کجا و آن کجا نه؟ مطمئنا یکی از دلایل برتری توکیو نظم حاکم بر آنجاست.
۹- به نظر می رسد با توسعه یافتن وب۲، محدوده حریم خصوصی افراد در وب، کوچکتر شده است؟ نظر شما در این باره چیست؟
بابک: درسته ، اما خوشبختانه هنوز هر کس میتواند اندازهی حریم خصوصیاش را در اینترنت بزرگ یا کوچک کند. به نظرم بهتر است بگوییم با گسترش وب۲ فضای اینترنت اجتماعی تر شده است.
کامیار: به نظر من همچین چیزی نیست، حریم خصوصی افراد تا زمانی که فرد دلش بخواد میتونه خصوصی بمونه و هرچقدر هم مایل بود محدوده ش رو گسترش بده وب۲ تاثیری بر این افراد نداره و تنها دایره ی انتشار و اشتراک دانسته های فرد رو بالا میبره، حالا یه کسی دوست داره که حرفهای توی ذهنش رو به اشتراک بگذاره و از توییتر استفاده کنه و یکی هم دوست داره نهایتا افراد دور و برش یک شناخت کلی ازش داشته باشن که به یک صفحه ی استاتیک بسنده میکنه. پس وب۲ کاری به حریم خصوصی افراد نداره و عامل رشد برای کاربرانیست که در بالا گفتم.
۱۰- هر چه می خواهد دل تنگت…!
بابک: کاش همه میفهمیدند که اینترنت فقط یاهو مسنجر و ۳۶۰ و عکس های یانگوم نیست….
کامیار: امید روزی که زبان دوم هرفرد فارسی بشه، این آرزو دست نیافتنی نیست، کمی تلاش میخواهد و البته شرایطی هم باید وجود داشته باشد که متاسفانه فعلا به شکل مانع جلوی پای ما هستند. کسانی که این حرف را غیرممکن میدونند نگاهی به افراد خارج از کشور بندازند و ببینند که چگونه هرروز در مسیر پیشرفت قدم برمیدارند : )
و اما سوال آخر:
الگوی وبلاگ نویسی شما چه وبلاگی است؟ (لطفاً آنها را چه ایرانی و چه خارجی نام ببرید)
بابک: اگر جواب های قبلیام را کامل نخواندید لطفآ این یکی را کامل بخوانید ، ما وبلاگ نویس های ایرانی و خصوصآ آی تی نویس ها نمیتوانیم بگوییم فلان وبلاگ «الگو» من است. خود من و اکثر ماها مقاله های خوب را ترجمه میکنیم و این مفید ترین کاری است که از دست ما بر میآید. فرض کنید همگی به زبان انگلیسی وبلاگ مینوشتیم ، آن وقت دیگر مطالب LifeHacker وProblogger و… طرفداری نداشت بلکه آن وقت واقعآ باید خودمان دست به کار میشدیم و ابتکار به خرج میدادیم و مطلب مینوشتیم و وبلاگ نویس خوب فقط آن زمان مشخص میشود. اما تقصیر خودمان هم نیست بلکه دو علت بزرگ دارد ، مهم ترین آن اینکه وبلاگ نویس های ایرانی پولی از وبلاگشان در نمیآورند که انگیزهای برای ابتکار و تلاش زیاد داشته باشند. دوم اینکه ما چیز های وطنی زیادی نداریم که بخواهیم راجع به آنها بنویسیم و به اصطلاح پست ایرانی تولید کنیم. چند نرم افزار ایرانی داریم؟ چند سرویس اینترنتی ایرانی داریم؟ چند نفر از اینها استفاده میکنند؟ روزی چند تا به اینها افزوده میشود که ما بخواهیم آنها را معرفی کنیم و راجع به نکات مثبت و منفی و… آنها بنویسیم؟ نتیجه میشود اینکه کسی عملآ خودش ابتکاری به خرج نمیدهد که بخواهد «الگو» داشته باشد بلکه میتواند «منبع» داشته باشد. ببخشید طولانی شد.
کامیار: این اولین باره که به این موضوع فکر میکنم! الگو به اون صورت که مدنظر شماست ندارم ولی بعضا دلم خواسته مثل دیگری باشم، هرفردی مطمئنا این آرزو رو از کودکی در دلش داشته. چون تاکید روی نامبردن بوده عنوان میکنم که روزی خیلی دوست داشتم مثل دکتر مجیدی مینوشتم ولی بعدها متوجه شدم که از هیچ نظر در یک دسته بندی قرار نمیگیرم حتی سعی کردم که دسته بندی ها را یکی کنم ولی تلاش بیهوده بود و هر دم به سمت قبلی کشیده میشدم. پس تلاشم رو میکنم تا روزی من رو به عنوان الگو قرار بدن ; )
اما در بین خارجی ها ReadWriteWeb رو خیلی دوست دارم و صدالبته جنجال های TechCrunch رو و همچنین سرعتی که Mashable در انتشار اخبار داره و وبلاگ های دیگه ای که در زمینه های موردعلاقم فعالیت میکنن مثل آموزش های طراحی و برنامه نویسی و … . احساس میکنم بیشترین مشکلم در انشا هست و نمیتونم اونطور که باید مطلب رو ادا کنم و یکی از اهداف بزرگ همین یادگیری بیان مطالب هست.
و اما شما نظرات و دیدگاههای کدام وبلاگ نویس را در فیس آف هشتم بیشتر دوست دارید؟!
نتیجه نظرسنجی Face Off 8 :
در پایان یک هفته نظرسنجی از خوانندگان، بابک محمودی با کسب ۶۶% آرا به عنوان برنده نظرسنجی انتخاب گردید.
همیشه دوست داشتم که قسمت نظرات بلاگ نوشت، امکانات متعددی داشته باشد که کار را هم برای خواننده و هم برای خودم راحت کند.
قبلاً از افزونه Ajaxed WordPress برای برطرف کردن برخی از نیازهایم استفاده کرده بودم. این افزونه اجازه می داد که قسمت نظرات در میان پستها بصورت Inline باز شود و ارسال نظرات در آن برپایه آژاکس بود.
اما این افزونه چند مشکل داشت: اول اینکه برای جاسازی اش در قالب کلی باید دردسر می کشیدم. و برای اینکه بتواند درست کار کند مجبور بودم از قالبهای خودش برای قسمت نظرات استفاده کنم. مشکل دیگرش این بود که بعد از ارسال نظر، متن نظر به ارسال کننده نشان داده نمی شد و برای دیدنش باید صفحه را Refresh می کرد! و گزارش های متعددی هم از خوانندگان مبنی بر ارسال نشدن نظراتشان دریافت کردم.
لذا بعد از اینکه بر تن بلاگ نوشتلباس نو کردم، رفتم سراغ قسمت نظراتش.
و این همه آن چیزهایی بود که من از قسمت نظرات وبلاگم می خواستم.
البته برای استفاده بهینه از آن می بایست فارسی سازی می شد. هرقدر که تلاش کردم نتوانستم بصورت استاندارد فارسیش کنم. لذا مستقیماً در فایلهای خود افزونه دست بردم و با کمی تغییرات به شکلی که هم اکنون در قسمت نظرات بلاگ نوشت می بینید، در آوردمش. تنها مشکلی که ترجمه غیراستاندارد افزونه می تواند پیش بیاورد، زمانی است که آنرا بروز می کنم. چون فایلهای فعلی بازنویسی می شوند. اما شاید تا آن زمان بچه های پرتوان گروه وردپرس فارسی لطف کردند و این افزونه را ترجمه نمودند.
ترجمه افزونه Ajax Comment رو اینجا گذاشتم تا اگر کسی دوست داشت ازش استفاده کند.
بعد نوشت (۲۷/مهر/۸۷): وحید عزیز زحمت کشیدند و امکانات دیگری را به این افزونه اضافه کردند. برای دریافت نسخه کاملتر به اینجا بروید.
بعد نوشت (۲/شهریور/۸۸): یک افزونه بهتر یافته ام که توضیحاتش را اینجا می توانید ببینید.