این اواخر و در ماجرای قتل عام انسانها در غزه و عراق، بار دیگر برخی از دوستانی که خودشان را آریاییتر از بقیه میدانند، خون پاکشان به غلیان آمده و بر خود واجب دانستهاند که به سایر هموطنان گوشزد کنند که چه نشستهاید و از فلسطینیها و عراقیها حمایت میکنید که اینها، همانهایی هستند که خون ما را در دریا ریختند و در لشکر صدام بودند و فلان کردند و بهمان نمودند!
و پس از فاجعه سقوط هواپیمای ایران۱۴۰ و فوت عدهای از هموطنان عزیزمان، بار دیگر این دو ماجرا را که یکی از جنس جنگ و قتل عام و دیگری از جنس حادثهای هرچند نابخردانه است را به هم نسبت دادهاند که بجای غم خوردن برای مردم غزه، غم مردم خودمان را بخورید.
حتماً مستحضر هستید که سالهاست فرهیختگان، نژادپرستی را محکوم کردهاند و انسانها را با هر رنگ و ملیت و مسلکی برابر دانستهاند، اما گذشته از آن گزارههایی وجود دارند که هر چند این روزها بیشتر به شعار تبدیل شدهاند و آدمی با قدرت توجیهگری عجیبش مدام آنها را دور میزند اما همواره و در هر شرایطی باید سرلوحه کارهایی باشد که میکنیم. یکی از آنها این است که «جنگ و قتل عام مردم بیگناه در هر شرایط و به هر دلیلی اشتباه و محکوم است». این ربطی به گذشته آدمهایی که در جنگ کشته میشوند و یا شرایط فعلیشان ندارد. اگر هم انسانهایی که کشته میشوند گناهکارند، باید در یک دادگاه عادلانه محکوم شوند و سپس حکمشان اجرا گردد.
بنابراین هرچند که عاملان سقوط مکرر هواپیمای ایران۱۴۰ باید محاکمه شوند و لازم است که ما با هموطنان داغدیده همدردی کنیم، اما این دلیل نمیشود که قتل عام هزاران انسان در غزه و عراق و جاهای دیگر را فراموش کنیم؛ و همینطور چون عراقیها با ما جنگیدند و بسیاری از هموطنانمان را داغدار کردند، دلیل آن نیست که حالا ما از کشته شدن عراقیهای بیگناه توسط تروریستها خوشحال شویم؛ و همچنین تصاویر خانومهای بیحجاب فلسطینی، نمیتواند دلیلی باشد بر اینکه چون ما آزادی حجاب در جامعهمان نداریم، پس از کشته شدن آنها خوشحال باشیم! و…
با وجود همه این شرایطهای پیچیده، باز هم گزاره درست همان است که «جنگ، قتل عام و شکنجه کردن انسانهای بیگناه محکوم است». و دست به دست کردن پیامهایی که با تحریک احساسات، قصد توجیه دارند، که نباید از کشتار انسانهای دیگر غمگین باشیم، کم از توجیهاتی ندارد که تروریست براساس آنها کشتن انسانهای دیگر را موجه میکند!