اولین شاعر جهان باید بسیار رنج برده باشد، آنگاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت و کوشید برای یارانش آنچه را که به هنگام غروب خورشید احساس کرده، توصیف کند. و کاملاً محتمل است که این یاران، آنچه را که گفته است، به سخره گرفته باشند. لیک او باز چنین میکند،چون هنر راستین میخواهد هنرمند در آشکاریاش بکوشد. هیچکس نمیتواند به تنهایی از زیباییای که درک میکند، لذت ببرد.
عمران صلاحی (شاعر و طنزنویس) هم رفت و شعرهایش را برایمان تا ابدالدهر بجای گذاشت.
رضا ساکی پیشنهاد کرده که امروز همزمان با وبنامه گلآقا، به احترام عمران عزیز یک پست طنز در وبلاگ بگذاریم تا در شب نخست سوگ او بلاگستان پر از یاد استاد باشد چرا که خودش میگفت: «من بیشترین شوخیهایم درباره مرگ است، وقتی به مراسم عزاداری میروم حتماً مطلب طنز میگویم و شوخی میکنم.»
اما من هر کاری کردم، ظنزم نیومد! بگذارید خودِ عمران برایتان بگوید:
پیرمردی گرسنه و بیمار
گوشهی قهوه خانهای میخفت
رادیو باز بود و گوینده
از مضرات پرخوری میگفت!
اولین بار دوست جون نازنینم، حدیث خانوم، منو با آثار شل آشنا کرد. بعدها که کتابهای بیشتری رو ازش خوندم برام جالبتر شد. شاید در نگاه اول آثار شل کودکانه به نظر بیان، اما وقتی میخونیشون، اونقدر جالبن که در هر سن و سالی میشه باهاش ارتباط برقرار کرد. این موضوع دیشب به من ثابت شد. وقتی که من نوشتههای شل رو با صدای بلند میخوندم، علاوه بر خواهرای ۱۳ و ۱۸ سالهام، پدر و مادر پنجاه و اندی سالهام هم ازش لذت میبردن.
در مقدمه کتاب «دنیای دیوانه دیوانه» که در نگاه اول مجموعهای ساده از طرحها و کاریکاتورهای طنزآمیز هست، اما در پسِ اون مفاهیم عمیق اجتماعی، اخلاقی و فلسفی بیان شده، نویسنده رو اینگونه معرفی کردن:
«شِلی سیلورستاین (Sheli Silverstein) که بیشتر با نام شل سیلورستاین شناخته شده است. در سال ۱۹۳۲ در شیکاگو، ایالت ایلینوی آمریکا، متولد شد. عمده شهرت وی برای شعرهایش در ادبیات کودکان است، هرچند که کاریکاتوریست، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده فولکلور نیز هست. همچنین موسیقی فیلمهای متعددی را تصنیف کرده که برای یکی از آنها به نام «کارت پستالهایی از مرز» نامزد جایزه اسکار شده است. وی علاوه بر اینها فیلمنامه هم نوشته است.
شل سبک نویسندگی خاص خود را در سن جوانی بوجود آورد و اشعارش قرابت چندانی با اشعار دیگر شاعران همدورهاش نداشت. به قول خود او «من بسیار خوش اقبال بودم که کسی را نداشتم تا از او تقلید و تحت تاثیرش واقع شوم. من سبکی خاص بوجود آوردم و پیش از آنکه بدانم «تربر»، «بنچلی»، «پرایس» و «استاین برگ» هم وجود دارند، به آفریدن مشغول بودم.»
آثار سیلورستاین از مرز ادبیات کودکان فراتر میرود. او کار خود را در ۱۹۵۲ به عنوان نویسنده و کاریکاتوریست یکی از نشریات بزرگسالان آغاز کرد. او خود میگوید: «امیدوارم که مردم در هر سنی، چیزی را در کتابهایم بیابند تا با آن احساس نزدیکی کنند. کتاب را بردارند و حسّی شخصی از کشف و شهود را تجربه کنند. این عالی است. البته برای خودشان، نه برای من.»
کتابهای متعددی از این نویسنده در ایران گلچین و ترجمه شده، که من کتابهای زیر رو خوندهام:
۲۵ دقیقه مهلت ـ ترجمه چیستا یثربی ـ نشر نامیرا
دنیای دیوانه دیوانه ـ مجموعهای برگزیده از کاریکاتورها و طرحهای کتاب رقص متفاوت سیلورستاین ـ انتشارات کتاب پنجره
اژدهای گریندلی گران ـ متن دوزبانه ـ ترجمه شیدا سرمست ـ انتشارات کتاب کیمیا
درخت بلوط و بوته گل سرخ ـ متن دوزبانه ـ ترجمه شیدا سرمست ـ انتشارات کتاب کیمیا
کورن فلکس و شکر با چند قطره اشک ـ متن دوزبانه ـ ترجمه شیدا سرمست ـ انتشارات کتاب کیمیا
کثیفترین مرد جهان ـ متن دوزبانه ـ ترجمه شیدا سرمست ـ انتشارات کتاب کیمیا
God’s Wheel
God says to me with a kind of smile,
While “Hey how would you like to be God a
And steer the world?”
“Okay,” says I, “I’ll give it a try.
Where do I set?
How much do I get?
What time is lunch?
When can I quit?”
“gimme back that wheel,” says God.
“I don’t think”
سُکان خدا
خدا با لبخند مهربانانه به من گفت:
«هی، دوست داری یه مدتی خدا باشی
و دنیا رو هدایت کنی؟»
من گفتم: «باشه، یه امتحان میکنم.
از کجا شروع کنم؟
حقوقم چقدره؟
وقت ناهار چه ساعتیه؟
کِی میتومن برم؟»
خدا هم گفت: «سُکان رو بده دست خودم،
تو آدمش نیستی.»
اولین شاعر جهان باید بسیار رنج برده باشد، آنگاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت و کوشید برای یارانش آنچه را که به هنگام غروب خورشید احساس کرده توصیف کند!
کاملاً مشخص است که یارانش، او را به سخره گرفته اند. اما باز چنین میکند! چون هنر میخواهد که هنرمند در آشکاریش بکوشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی از زیبایی لذت ببرد.