در دنیای شلوغ و درهمِ امروز، برای داشتن یک زندگی بهتر و البته محیط بهتر برای زندگی کردن، نمیشود همه مسئولیتها را بر دوش حاکمان گذاشت و حداکثر سالی یکبار در انتخابات و سایر تعاملات سیاسی شرکت کرد، به خیال اینکه همه مسئولیتهایمان در همین امر خلاصه میشود! با اینکه سیاستمداران و دولتمردان نقش مهم و انکارنشدنی در شیوه زندگی ما دارند، اما با این حال هنوز مسائل زیادی در اطراف وجود دارند، که مردم، خودشان باید دست بکار شوند تا برایش کاری کنند. حتی گاهی برای اصلاح حکومتها و جامعه، این خودِ مردم هستند که باید آستین بالا بزنند.
به جماعتهایی که با چنین نگرشهایی سازماندهی میشوند و هیچگونه وابستگی تحدیدکنندهای ندارند، و در پی انتفاع نیستند و اهداف و رفتار صلحجویانهای را دنبال میکنند و به خیر عمومی میاندیشند، در دنیای امروز، جمعیتهای مدنی گفته میشود. که این جمعیتها میتوانند محدود به چند نفر اهالی یک روستا باشند که برای کمک به توسعه محل زندگیشان تلاش میکنند، یا اینکه یک جمعیت خیریه ملی باشند که بصورت سازمانی بزرگ در یک کشور فعالیت میکنند، یا اینکه حتی سازمانی بینالمللی و عریض و طویل باشند که پیگیر وضعیت روزنامهنگاران در کشورهای مختلف دنیا باشند.
اگر به وضعیت جامعه مدنی و نهادهای مدنی در کشورمان نگاهی بیاندازیم، اوضاع مساعدی را نخواهیم دید. تا جایی که در بعضی از موارد نگرشهای موجود حتی با نفس جامعه مدنی مغایر و مخالف است. مانند اینکه تفکر غالب در بین عموم این است که اصطلاح جامعه مدنی و نهادهای مدنی، به نوعی در مقابل و تضاد با حکومت و دولت قرار دارد. در حالی که گرچه ممکن است نهادهایی شکل گیرند که برای مقابله و اصلاح حکومت فعالیت میکنند، اما آنها هم جز خیر عمومی به دنبال هدفی نباید باشند و جز روشهای صلحآمیز و عاری از خشونت نباید مسیری را بپویند. بنابراین حتی این نهادها هم جز اصلاح و بهبود وضعیت هدفی ندارند و فقط به صلاح حاکمیت و جامعه فعالیت میکنند.
از آنجایی که وجود نهادهای مدنی قوی از مشخصههای یک کشور توسعه یافته است، و با توجه به دوران خوبی که NGOها و نهادهای مدنی در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی داشتند و با امید به اینکه در دوران آقای روحانی هم شاهد سیاستهای مشابهی باشیم، قصد دارم تا از این پس در بلاگنوشت بیشتر دراین باره گپ بزنیم تا باشد که توجه بیشتری را به این موضوع معطوف کنیم.
اما قبل از هر چیز بهتر است چند دلیل بشمارم که اصلاً چه نیازی به جامعه مدنی است؟!
۱) اگر روزی جوامع بشری به اندازهای بودند که برای داشتن یک زندگی بهتر لازم شد حکومتها و دولتها شکل بگیرند، امروز اما این اندازه آنقدر گسترده شده است که دیگر حکومتها به تنهایی نمیتوانند تامین کننده همهی نیازهای زندگی بهتر باشند. همانگونه که در ابتدای این مطلب هم اشاره کردم، اگر به اطرافمان نگاه کنیم، مسائل زیادی را خواهیم یافت که یا دولتها توانایی پرداختن به همه آنها را ندارند، یا اینکه حتی بعضی از مواقع خودشان، مشکلاتی را برای جامعه بوجود میآورند، و در همهی این حالات لازم است تا نهادهایی توسط خود مردم تشکیل شود تا اوضاع را بهبود ببخشد.
۲) امروزه دولتها، آنقدر سیاسی و قدرتمند شدهاند هستند که گاهی برخلاف هدف اولیهشان که بهبود روند زندگی همه مردم میباشد، عمل میکنند و در خدمت گروهی خاص قرار میگیرند. لذا لازم است نهادهای مردمی در جوامع حضور داشته باشند تا معادله قدرت را متعادل نمایند و به کنترل دولتها بپردازند. این موضوع حتی درباره برخی از ابرشرکتها هم صدق میکند.
[به گفته یکی از اساتید حوزه جامعه مدنی : دولتها مساله دیروز و امروز ما هستند، از این رو همواره باید آنها را وادار به شفافیت سازی و پاسخگویی کرد و به همین خاطر جامعه مدنی مساله دیروز، امروز و فردای ما هست و یکی از کارکردهای مهم آن تحدید قدرت سیاسی است]
۳) گاهی نیاز است تا گروهی با دغدغههای یکسان، جمعی را شکل دهند تا دغدغههایشان را راحتر پیگیری کنند.
براساس این سه دلیلی که من توانستم بشمارم (که البته به کمک شما میتوان تکمیلش کرد)، میشود برخی از نهادهای مدنی را لیست کرد: خیریهها، گروههای محیط زیستی، گروههای جنسیتی، هیاتهای مذهبی، گروههای فرهنگی، باشگاههای شهری و…
اما لازم است همیشه به یاد داشته باشیم که مشخصههای نهادهای جامعه مدنی کدامند؟
۱) غیردولتی بودن، که به نوعی به معنای استقلال داشتن از دولت، بازار یا هر عامل تحدیدکننده دیگر است.
۲) گروهی بودن، که اگر جز این باشد معنای “جامعه” زیرسوال میرود!
۳) سازمان یافته بودن، که برای پایداری روند بسی مهم است.
۴) داوطلبانه بودن.
۵) غیرانتفاعی بودن، که انتفاع هم شامل بعد مادی است و هم شامل ابعاد دیگری که با روح فعالیتهای مدنی ناسازگار است.
۶) در نظر گرفتن خیر عمومی.
۷) صلحآمیز بودن و عاری از خشونت بودن، چه در اهداف و چه در شیوه عمل.
با درنظر گرفتن این مشخصهها، میتوان نهادهای جامعه مدنی را از سایر سازمانها تشخیص داد و علاوه بر آن از کجروی نهادهای مدنی جلوگیری کرد.
نظر شما درباره جامعه مدنی، لزوم وجودش و مشخصههایش چیست؟ بیایید بیشتر درباره جامعه مدنی گپ بزنیم.