از ما نفت نخواهند خرید! داد و ستدهای مالیمان هم تحریم است، و حالا باید معاملهی کالا به کالا انجام دهیم! خیلی از شرکتهای بزرگ ترجیح میدهند که عطای بازار بزرگ ایران را به لقایش ببخشند تا به سبب آن دچار تحریم نشوند. و…
قبول ندارم که همهی ساز و کارهای دنیا درست و اصولی است. اما در همین دنیای پر از دوز و کلک هم نمیتوان دور خود دیوار کشید و زندگی گذراند. با چند رفیق دور و نزدیکِ مثل خود و بدتر از خود هم، دردی درمان نمیشود. این چند ابرقدرتی هم که چاپلوسیمان را میکنند، بهتر از بقیه نیستند و حتی چه بسا که استعمارگران جدیدی باشند که فقط به فکر منافع خود و چپاول کردن ما هستند.
چاره در گفتگوست. گفتگوی اصولی. حالا که به ما اعتماد ندارند، باید اعتماد دنیا را جلب کنیم. نگوییم که چرا اسراییل بمب اتمی داشته باشد و ما نداشته باشیم! چون اگر آنها به لطف حیلهگریهایشان دارند، لااقل هرگز لفظاً دنیا را تهدید به استفاده از سلاحهای اتمی نکردهاند، اما ما هر روز برای کشورهای دور و نزدیک خط و نشان میکشیم! حالا دنیا باید هم بترسد که اگر ما سلاح اتمی داشته باشیم، دیگر وا مصیبتاست! پس باید یک قدم به عقب برداریم و سر فرود آوریم تا حداقل مدتی آب از آسیب بیافتد. وگرنه اوضاع همینی هست که میبینیم و حتی بسی هم بدتر!
به هر حال حرکتی باید! پس کجایند آن بلبلانی که با هر تق و توقی چه چه میزدند؟! نکند به خیالشان با سکوت اوضاع روبراه خواهد شد؟! قیمتها تا کجا باید بالا کشیده شوند تا شما به خود بیایید؟! بیایید فکری اساسی برای این بی سر و سامانی کنید…