همانطور که روزانه در وعدههای مختلف، برای سیر کردن شکممان غذا میخوریم، فکرمان هم نیاز به غذا دارد تا سیر شود. حتی اگر دقیقتر نگاه کنیم، به نظر میرسد که فکرمان بارها گرسنهتر است و بیشتر عطش دریافت خوراکهای فکری را دارد.
امروز با خودم دقیق شدم تا ببینم چه خوراکهایی به خورد فکرم میدهم. نتیجه این شد که در اکثر موارد خوراکهای فکری موردپسند و جذابی که برایم وجود دارند از ناحیهی کشورهای توسعه یافته تهیه میگردند. اغلب تولیدات داخلی یا برایم جذاب نیستند و یا بصورت ناشیانهای قصد انتقال مفاهیم را دارند.
به نظر میرسد آنهایی که در کشور میتوانند خوراکهای فکری خوبی برایمان تولید کنند، اغلب به دلیل جو امنیتی و سیاست ممیزی حاکم، سکوت اختیار کردهاند یا در زندان به سر میبرند. اما به نظر من این موضوع زنگ خطر بزرگی برای همهی ماست. هم آنهایی که از تولیدات فکری افراد توانا میترسند و هم مایی که بخاطر نبود خوراک فکری مناسب، مجبوریم از تولیدات دیگران مصرف کنیم…
علاوه بر اینکه مجبوریم،خود این خوراکها هم همینجوری دورمان را حلقه کردهاند حسابی