همیشه برآیند نحوهی برخورد مخالفین یک نظام استبدادی با استبدادگران برایم مسئله بوده است. اینکه افرادی که سخن از آزادی و عدالت میرانند و به همین خاطر با نظام موجود مخالفند، در روزگاری که ورق برگردد، خودشان در نخستین گام، با محکومان چطور برخورد خواهند کرد؟!
نمونههای بسیاری را میتوان سراغ گرفت که نشان میدهند گاهی پتانسیل استبدادگری، در وجود خودِ مخالفان هم کمتر از استبدادگران حاضر نیست. آشکارترین نمونهای که میشود مثال زد اتفاقی است که در لیبی پیش آمد. برخوردی که در ساعات آخر عمر با معمر قذافی انجام شد، به نظر من به هیچ وجه انسانی نبود. اگر سرهنگ فرد مستبد و بیرحمی بود، آیا براستی نمیشد در پس چهرهی قاتلان وی هم، همان خصوصیات را دید؟!
باید باور کنیم که ظلم و استبداد چیز عجیب و دور از ما نیست. همیشه باید دقت کرد. قبول کنید که همگی پتانسیل بالقوهای برای مستبد بودن داریم. خشم بزرگترین عامل بروز استبداد است. همیشه باید مراقب خشممان باشیم. خشم را باید کنترل کرد و به گونهای منطقی ابراز کرد. ضرب و شتم، دشنام و بیراه گفتن، آسانترین راه برای خالی کردن خشم، و البته احمقانهترین آنهاست.
بله! همه چیز به همین روشنی و سادگیست! اما با این حال، هنوز هم، همهی ما میتوانیم مستبدترین فرد تاریخ باشیم…