در مطلب قبل با عنوان «وبلاگها بهترین بیلبورد تبلیغاتی در وب» دربارهی این صحبت کردم که وبلاگها با توجه به اینکه یکی از مهمترین تولیدکنندگان تحت وب و البته به روز ترین و پربازدیدترین آنها هستند، پتانسیل بالایی برای تبلیغات در خود دارند. همچنین به صاحبان صنایع و خدمات پیشنهاد کردم که به جای تبلیغات کناری، سعی کنند تا با جلب نظر نویسندگان وبلاگها محصول خود را در متن اصلی وبلاگ تبلیغ نمایند.
با توجه به مباحثی که اخیراً دربارهی رکود در بلاگستان مطرح شده است، یکی از مسائلی که اکثر تحلیلگران آن را به عنوان علت مهم رکود برشمردهاند، عدم برخورداری از منافع مالی در مشغلهی وبلاگنویسی است. در حالی که وبلاگنویسی در کشورهای توسعهیافته یکی از مشاغل پردرآمد محسوب میشود متاسفانه اکثریت غالب وبلاگنویسان خوب کشور ما حتی نمیتوانند هزینههای سالیانهی هاست و دامنهی خود را هم از طریق وبلاگنویسی جبران کنند. به عقیدهی من این موضوع به هیچ وجه برای بخشی از وب فارسی که بیشترین و به روزترین محتوای وب را تولید میکند، منصفانه نیست.
گذشته از فضای فرهنگی حاکم بر اینترنت در ایران، به نظر میرسد که وبلاگنویسان ایرانی نیز در عدم درآمدزائی از طریق وبلاگهایشان بیتقصیر نیستند. آنگونه که پدرام در این دیدگاه مطرح کرده است به عقیدهی من هم بلاگرهای ما در بازاریابی برای ارائه و معرفی پتانسیلهای درآمدزای وبلاگها کوتاهی کردهاند. از سوی دیگر وجود دیدگاههایی مثل آنچه که محمدعرفان عزیز مطرح میکند نشان میدهد که برخی از بلاگرهای ما تقدس قلم را اشتباه تفسیر میکنند یا اینکه شناخت درستی از تبلیغات رسانهای نوین ندارند.
دربارهی بازاریابی، معتقدم که باید وبلاگنویسها پیشنهادهایشان را برای روشهای کسب درآمد از وبلاگها مطرح کنند و آنها را با صاحبان تبلیغات در میان بگذارند و ترغیبشان کنند تا وارد این عرصه شوند. آنچه که من در مطلب قبلی مطرح کردم، پیشنهادی بود که به نظرم معقول رسید. نوشتن مطلب دربارهی محصولات و خدمات سازمانها و شرکتها روشی است که در وبلاگهای موفق خارجی در حال اجراست و بخش عظیمی از درآمد این وبلاگها را ناشی میگردد. مسلماً راهها و ایدههای بسیار دیگری هم وجود دارد که به دید و ذهن حقیر نرسیده و منتظریم تا از زبان سایر دوستان هوشمند مطرح گردد.
اما پروسهی آنچه که در مطلب قبل مطرح کردهام بدین طریق است که صاحبان صنایع و خدمات با بلاگنویسانی که در زمینهی مشترک با تولیداتشان فعالیت میکنند تماس میگیرند و با معرفی محصولاتشان و ارائهی مزیتهایش سعی میکنند تا اعتماد بلاگر را جلب کنند. وبلاگنویس که با توجه به تجربیات و دانشش درمییابد محصول مذکور قابلیتهای جالبی دارد، آنرا با خوانندگانش در میان میگذارد و نظرش را دربارهی محصول و مزایا و معایبش مطرح میکند و در قبال این معرفی و ایجاد موج در وب، از صاحب محصول دستمزد دریافت میکند. بدون شک این روش موجب میشود تا تبلیغات محصول توسط خوانندگان بیشتری دیده شود و مثل تبلیغات سایدبار وبلاگها هر از چندگاهی دیده نشود. از طرف دیگر نوشتن پست به معنای تولید یک محتوای پایدار تحت وب است که مسلماً دارای ارزش و اعتبار بیشتری است و رضایت تبلیغکنندگان را بیشتر جلب مینماید.
در این پروسه وبلاگنویس با وجدان حدود اختیاراتش را با طرف حساب در میان میگذارد و بدین ترتیب اصلاً لازم نیست که در نوشتن بیوجدانی کند یا واقعیات را زیرپا بگذارد! از طرف دیگر به نظر نمیرسد «معرفی» یک محصول مسئولیتی برای نویسنده ایجاد کند که در نتیجهی آن به خواننده خیانت شده باشد! همچنین این موضوع با حساسیت و وسواس بلاگرهای خوب هیچ تناقضی ندارد و حتی میتواند به بهتر شدن نتیجه نیز منجر گردد.
فکر میکنم که باید نگاهمان را به فعالیتهای درآمدزای وبلاگی تغییر دهیم و با دیدی بازتر به این موضوع بنگریم. مسلماً این کار نیاز به همیاری همگانی دارد تا طی تلاش در یک بازهی طولانی مثمر ثمر واقع گردد. شکی نیست که هر چه زودتر قدم در این فرهنگسازی بگذاریم، زودتر هم به یک وبلاگستان حرفهای دست خواهیم یافت.
منتظر پیشنهادات و راهکارهای شما برای داشتن یک وبلاگستان حرفهای و درآمدزا هستم.
من هم کاملا با نوشته هات موافقم، من سایت مایا رو اصلا برای همین راه انداختم تا به ایرانیان روش های کسب درآمد از اینترنت رو آموزش بدم بیشتر هم هدفم وبلاگ نویسیست
به زودی طی هفته آینده یک مطلب در این مورد می نویسم
مرسی، بحثی که باز کردی در چند بلاگ دنبال که درباره اش می نویسند دنبال می کنم، و فیدبک ها را دریافت کردم که یک مطلب پر و پیمون در این ارتباط بنویسم
@مایا, ایدهی ایجاد وبگاهی برای آموزش نحوهی کسب درآمد از وبلاگها خیلی خوبه. امیدوارم موفق باشید.
درود
صادق جان بنده هم به عنوان یک وبلاگ نویس غیر حرفهای با شما موافقم.
بسیاری تصور میکنند که زمانی که پای پول وسط بیاد همه چیز قربانی خواهد شد اما شخصا معتقدم اگر پول و به طور کل اعتبار به صورت هدف دار وارد کاری بشه بسیار مفید خواهد بود و وبلاگ نویسی هم از این بحث جدا نیست.
یک وبلاگ نویسی که بتونه از وبلاگش کسب درآمد بکنه احساس مسئولیت بسیار بیشتری نسبت به وبلاگش داره و سعی میکنه با محتوای خوب و با ارزش هر روز به اعتبار خودش و در همین راستا به در آمد خودش اضافه کنه.
@حامد, نگاه خوبی رو مطرح کردید. پول حتی میتونه مسئولیت نویسنده رو بیشتر کنه. موافقم!
ممنونم بابت نظر و این دو پستت.
در مورد نداشتن شناخت از روش های رسانه ای نوین باهات موافقم. من واقعا در این مورد اطلاعات خاصی تا قبل از این پست ها نداشتم. اما خب همین دو پست و نظراتی که در پست وبلاگ من مطرح شد کمی قضیه را برای من بازتر کرد.
اما همچنان معتقدم اگر هم بلاگر ها حرفه ای باشند، موضوع مهمتر این است که آیا آگهی دهنده ها نیز حرفه ای هستند؟ تا تحمل شنیدن نقد در پستی که بابت آن پول پرداخت کردند را داشته باشند؟
و صد البته معتقدم که با همچین بحث هایی می توان به آن نقطه رسید که هم بلاگر ها و هم آگهی دهنده ها کم کمک حرفه ای تر کار کنیم. همین طور که در این چند ساله خیلی از بحث ها در بلاگستان باعث پیشرفت های بزرگی شد.
ممنون
@محمدعرفان, امیدوارم از حرفم ناراحت نشده باشی :) به هر حال نگاهی که شما مطرح کردید مختصشما نیست و بین خیلی از بلاگرها وجود داره. حتی خود من هم سالها با چنین دیدی به وبلاگم نگاه میکردم!
به هر حال با بوجود اومدن پروسههای تبلیغاتی در وبلاگها مشکلاتی هم وجود خواهد داشت. از جمله همین حرفهای نبودن تبلیغ کنندگان. اما باید از این دوران هم گذار کنیم و به نحوی فرهنگسازی کنیم تا به تدریج به سطح موردپسندی دستیابیم.
good work
ok dear manna can for this subject do assist you
regards
babak masoudnia
سلام.
موضوع خوبی است و به نظرم باید از هر دو طرف گام های زیادی برداشته بشه تا بتونیم بعد مالی رو به عنوان یک بازیگر مهم در زمینه وبلاگنویسی در نظر بگیریم.
از سمت وبلاگنویس ها یک گام مهم اینه که وبلاگنویس آمادگی خودشو برای پذیرفتن آگهی اعلام کنه. مسلما قراردادن یه بنر در سایدبار وبلاگ که روش نوشته شده “تبلیغ شما” اگرچه از هیچی بهتره اما کافی نیست. نویسنده باید روشهای پیشنهادی خودش را برای دریافت آگهی اعلام کنه و اینکه چه نوع تبلیغاتی رو قبول میکنه و با چه قیمی به نحوی مناسب به اطلاع آگهی دهنده ها برسونه. از سمت دیگه آگهی دهنده هم باید قبول کنه که تبلیغ توی یکسری وبلاگ از لحاظ هزینه چندان سنگین نیست و نباید به یکباره انتظار داشته باشه که یک دفعه با فروش چندبرابری مواجه بشه یا مثلا برخی آگهی دهنده ها که ملاک قراردادن آگهی رو تعداد بازدیدهای روزانه یا کلیک روی تبلیغشون قرار میدن که خب اگرچه ملاک مهمی هست اما نه در این زمینه.چرا که مثلا یک وبلاگ با مطالب تخصصی به مراتب بازدید کمتری نسبت به یک وبلاگ همه چی نویس که من اسمشون رو “آش شله قلمکاری” میذارم داره اما اگر تبلیغ مرتبطی را جذب کنه مورد اقبال بیشتری قرار میگیره. یک بحث دیگه هم در سمت وبلاگنویس ها هست و اون اینکه جذب تبلیغ به معنای “زرد بودن” و “تبلیغی” بودن وبلاگ نیست و اینکه یک وبلاگ بصورت یک مدل تجاری اداره میشه اصلا از نظر من زشت و ناپسند نیست هرچند نباید افراط بشه توش.
اما با همه این احوال با یک بخش از نوشتهات چندان موافق نیستم. “به نظر نمیرسد «معرفی» یک محصول مسئولیتی برای نویسنده ایجاد کند که در نتیجهی آن به خواننده خیانت شده باشد! “ وقتی شما یک محصول رو معرفی میکنید و از ویژگیهای اون تعریف میکنید به نوعی دارید این ویژگیها و کیفیتشون رو تایید میکنید.مثالی که توی ذهنم هست همین تبلیغ سریالی یک فروشگاه اینترنتی بود که توی اکثر وبلاگهای معروف فارسی منتشر شد و من انتقاد خیلی جدی هم به این وبلاگنویسها دارم.من و شمای وبلاگنویس باید در نظر داشته باشیم که ممکنه خوانندهمون با اعتماد به تعریف و تمجیدهای ما از یک محصول تبلیغ شده توسط ما استفاده کنه که کیفیت لازم رو نداره. ما پولش رو گرفتیم، آگهی دهنده جنس بیکیفیتش رو فروخته و به سود مالی رسیده و این وسط تنها خریدار متضرر شده.در اینجا به نظرم آگهیدهنده و آگهی پذیرنده ای که بدون اطلاعات قبلی اقدام به تبلیغ کرده مسئول هستند
@حامد ملک, بابت شرکت در بحث و ارائهی پیشنهادها و راهنماییها سپاسگزارم. مسلماً همونطور که گفتی باید هم بازاریابی کنیم و هم فرهنگسازی.
اما دربارهی اون بخش از نوشتهام که اشاره کردی، من بیشتر بر «معرفی» تاکید داشتم نه تعریف و تمجید کردن. مسلماً برای اینکه پا رو از «معرفی» فراتر بذاریم باید خوب تحقیق کنیم و جوانب رو بسنجیم، وگرنه مسئولیتهاش همونطور که گفتی با نویسندهست :)
@حامد ملک, حامد با بخش دوم نظرت مخالفم، اصولا یک شخص واسه این کالاش رو تبلیغ می کنه که فروش اش بیشتر بشه، اینکه بشینن نقدش کنن و از بدی هاشم بگن کلا کار سازمان های ِ دیگه اس که ربطی به تبلیغ گیرنده نداره. وظیفه یه وبلاگ این نیست که بشینه تحلیل کنه،مقایسه کنه و بگه این کالا چه بخشیش مشکل داره، یه وبلاگ تو اینجا فقط نقش یه بیلبورد رو بازی می کنه ، کسی اگه از تبلیغی خوشش نمیاد می تونه اون تبلیغ رو نگیره . البته مدل های تبلیغی فرق داره ، یه موقع یه کالا رو فقط تبلیغ می کنی، یه موقع میای یه پست از تجربه خریدی که از اون شرکت، سایت و هر چیزی که هست می نویسی، به نظرم این بر می گرده به بکگراند ذهنی افراد که فکر می کنن حالا هر چی که از تی وی تبلیغ میشه خوبه و هر چی تبلیغ نمی شه عددی نیست یا شاید بده… دنیا دنیای تبلیغات ِ ، کمی طول می کشه تا افراد بفهمن کرم حجم دهنده و شامپوی پرپشت کننده مو منابع خوبی برای درآمد نیستن و خریدار ها هم بفهمن اینا زیاد مفید نیستن… این مدل تبلیغ کننده ها کم کم عوض میشن و کیس های بهتر هم پیدا میشن، فقط باید تحمل کنیم تا این سیر بگذره و فرهنگ جامعه کمی عوض بشه. این کامنت من کامنت کاملی نیست ، چون موضوع خیلی گسترده هست و باید خیلی بیشتر و بیشتر در موردش گفتگو بشه .
از صادق جان هم ممنونم که این پست خوب رو نوشت.
مرسی
من مطلبی رو در این زمینه نوشتم…
به نظرم شرایط وبلاگستان فارسی بسیار متفاوت تر از خیلی جاهای دیگه است…
@آرش زاد, بابت شرکت در این بحث ازت ممنونم آرش جان :) مسلماً همانطور که میگی تفاوتهایی وجود داره، اما برای مشکل متفاوت، نسخهی متفاوتی هم میشه پیدا کرد…
من هم در این مورد مطلبی نوشتم http://thecoach.ir/1389/06/31/%da%a9%d8%b3%d8%a8-%d8%af%d8%b1%d8%a2%d9%85%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%84%d8%a7%da%af/
@امیر مهرانی, بسیار عالی :) امیدوارم که به کمک همدیگر بتوانیم برای پیشرفت بلاگستان گام برداریم