در هر زمان، مکان یا حالی که هستید، بیائید لحظهای، به اختیار، افکار را ساکن کنیم و زندگی خارج از زمان و مکانمان را نظارهگر باشیم.
بیائید ببینیم کجا هستیم و به کجا میرویم؟
اینجا – دنیایی که ساختهایم – قرار بود جائی باشد برای یافتن خویشتن خویشمان؛ قرار بود جائی باشد برای اینکه یافته شویم. اما حالا در عوض محلی شده برای سردرگمی و گمگشتگیمان.
اگر خوب بنگریم در مییابیم که همهی ما – چه آنها که مردهاند و چه مائی که خواهیم مرد – در سفری همداستانیم. و مهمترین بخش این سفر، لحظاتی است که با یکدیگر میگذرانیم. همهی ما به همدیگر نیازمندیم و بدون یکدیگر نمیتوانیم زندگی کنیم.
و یادمان باشد که فقط «عشق» به خاطر میماند و «نفرت»، هر اندازه هم شدید باشد، از یاد خواهد رفت.
و ممنونم از Lost که به من این فرصت را داد تا پی به گمگشتگی و حیرانیم ببرم و لحظاتی را به چرائی و کجائی زندگیم بیاندیشم.
Let’s go and moving on to find out where we going…
پینوشت: اگر هنوز Lost را ندیدهاید، پیشنهاد میکنم که حتماً برای دیدنش عجله کنید! از اینجا میتوانید نسخهی کامل سریال را بصورت پستی خریداری کنید.
جزء معدود سریالهایی بود که دنبال میکردم..جدا از بازیگرهای خیلی خوبش مفهوم خیلی خوبی رو میرسوند که شاید مهمترینش همینی باشه که خودتون اشاره کردید..
“و یادمان باشد که فقط «عشق» به خاطر میماند و «نفرت»، هر اندازه هم شدید باشد، از یاد خواهد رفت”
لاست فراموش نمیشه..
خیلی جالب بود که به جای تحلیل کل لاست به مطلب احساسی بسنده کردید…
فکر میکردم دیدن پنجاه شصتتا دی وی دی دیگه وقتی برام نگذاره که به کارهای دیگهام برسم ولی با این نوشتهتون بالاخره تصمیم گرفتم ببینمش! ممنون