به جبران تاخیر در دو فیس آف گذشته، فیس آف هفتم را کمی زودتر منتشر می کنم! البته یکی از عوامل دیگر این ماجرا لو رفتن لوگوی فیس آف هفتم در دقایقی پیش بود!
شرکت کنندگان دور هفتم Face Off از زندگی بر ساحل سلامت می نویسند! دو بانوی بسیار وقت شناس و منظم که چند روز قبل از رسیدن موعد مقرر پاسخهایشان را ارسال کردند. برای من جای بسی سعادت است که در پروژه فیس آف میزبان دکتر احمدنیا و دکتر توحیدلو هستم:
دکتر شیرین احمدنیا
نویسنده وبلاگ از زندگی به آدرس blog.ahmadnia.net که توسط SPIP مدیریت می شود. و خوراک آن را از این آدرس می توانید دنبال کنید.
دکتر احمد نیا خود را اینطور معرفی می کند:
متولد خرداد ۱۳۴۲ هستم. یه زنم، یه بار ازدواج کردم که خب البته هنوز به طلاق نیانجامیده… یه دختر یکی یه دونه دارم، نصف بیشتر عمرم رو درس خوندم و حالا دارم به جبرانش هی درس می دم. اهل شکستن کلیشه ها و قالب های تحمیلی هستم. به زندگی آدمها و احساساتشون و روابط شون علاقمندم. دایره ی دوستانم خیلی وسیعه و این یکی از علت های شادی زندگیمه. خوشحالم که سه چهارسالی هست وبلاگ نویس شده ام و به همین خاطر هم شما اینجا دعوتم کردین؛ این یعنی که خیلی مهم شدم : )
از پستهای اخیر پر استقبال وبلاگ «از زندگی» می توان به این نمونه ها اشاره کرد: سلامی دوباره From Barcelona ـ بفرمائید خواستگاری! ـ تدابیری در مقابله با افزایش مصرف الکل در ایران
خانم سمیه توحیدلو
نویسنده وبلاگ بر ساحل سلامت به آدرس smto.ir که به کمک سیستم WordPress مدیریت می شود. و خوراک آن از اینجا قابل دنبال کردن است.
خانم توحیدلو درباره خود اینطور می گوید:
سمیه توحیدلو هستم. الان جامعه شناسی می خوانم و فکر کنم تنوع طلبی باعث شده باشد سرکی به رشته های مختلف بکشم. اولش هم از مهندسی شیمی شروع شده، رشته ای که هنوزم که هنوزاست، دوستش دارم و گاهی هوس بازگشتن به آن را دارم. حداقلش این که راضی نمی شوم علیرغم اینهمه فاصله از ان رشته، کتابهای آن را از کتابخانهام جمع کنم. یک مهربان همسر هم دارم که بنده خدا درس و کار و اینترنت گردیهای بیش از حد معمول من را تحمل می کند. و وبلاگی که قرار نیست در ان نقش بازی کنم.
از پستهای اخیر خانم توحیدلو که بازتاب بیشتری داشته اند عبارتند از: این سر جدا روی کدامین بدن خوش رقصی می کند؟ ـ موقع گرفتن جان آدمها دست و دلتان بلرزد ـ چقدر باید نگران بی تفاوتی در جامعه باشیم؟
قبل از اینکه پاسخ سوالات این دو استاد بزرگوار را بخوانیم، لازم است از کسانی که در برگزاری Face Off 7 بنده را یاری کردند، تشکر کنم:
همکاران Face Off 7
آرش کمانگیر: نویسنده وبلاگ کمانگیر و شرکت کننده Face Off 5
بامدادی: نویسنده وبلاگ بامدادی و شرکت کننده Face Off 6
شروین فتحی: نویسنده وبلاگ یک فتحی و شرکت کننده Face Off 4
و اما پرسش و پاسخها:
۱- یک فتحی: آیا درباره وبلاگتان و موضوعاتش در منزل هم صحبت می کنید؟ نگاه خانواده تان به وبلاگ شما چگونه است؟
دکتر احمدنیا: شوهرم که اصلاً چشم دیدن وبلاگ منو نداره، فقط با دخترم گاهی پیش می آد که راجع به پست های وبلاگم صحبت کنم، اون هم زمانیه که به زور می خوام وادارش کنم بره یه سری به وبلاگ مامانش بزنه! این دختره اصلاً مامانش رو تحویل نمی گیره! عجب دوره زمونه ای شده!
خانم توحیدلو: سوژه های من از جامعه میایند و دربارهشان با اطرافیانم حرف میزنم. همسرم که باید حتما بخوانند، یعنی می ایستم بالا سرش تا وبلاگ را بخواند و نظر بدهد. بقیه اعضای خانواده هم میخوانند. بنابراین هر وقت کسی را می بینم باید اطمینان بدهم که سعی می کنم طوری بنویسم که کسی کاری به کارم نداشته باشد. در واقع مطالب را قبول دارند اما نگرانم هم هستند.
۲- آرش کمانگیر: آیا پیش می آید که دانشجویان شما سر کلاس یا در دانشگاه در مورد وبلاگ با شما صحبت کنند؟ آیا این دو وجه شخصیت تان را در محیط کار مجزا نگاه می دارید؟
دکتر احمدنیا: من هرگز خودم راجع به وبلاگم سر کلاس هام صحبت نمی کنم. بعضی وقتها هم که دانشجوها اشاره ای به وبلاگم می کنن زود موضوع رو عوض می کنم. وبلاگ من اساساً بر مبنای علائق شخصی ، تجربیات و احساساتمه و الزاماً مطالب علمی و یا جامعه شناختی توش نمی نویسم بنابر این لزومی نمی بینم که موضوعاتش سر کلاس مطرح بشه. البته هر وقت مطلب وبلاگم موضوعی اجتماعی بوده ؛ بدون این که بگم این مطلبیه که در وبلاگم نوشتم راجع بهش در کلاس صحبت می کنم. ترجیح می دم اگر دانشجوها از وبلاگم مطلع شدند یا خواستند راجع به مطالبش اظهار نظر کنن در همون قالب رابطه ی وبلاگی باشه به صورت کامنت و نه بحث سر کلاس!
خانم توحیدلو: دانشجوهای زیادی ندارم چون اصولا استاد نیستم. فقط بابت یادگرفتن معلمی، سر یکی دو کلاس حاضر میشوم. چیزی درباره وبلاگم سر کلاس نگفتهام. بنابراین بحثی سر نوشته های من نمیشود. البته هستند دانشجویانی که با جستجو به وبلاگ میآیند و در کامنتدونی با هم گفتگو می کنیم.
اما کلاسم وبلاگ محور است. همان اولین جلسه آدرس وبلاگی را می دهم. جزوه ها، مطالب کلاسی و هرچیزی وابسته به کلاس را آنجا میگذارم. بچه ها هم تکالیف را و اخبار مهم هفته را انجا مینویسند. اینقدر هست که اگر قرار باشد دانشجویان شیطنت آنورمیزی بکنند، بهترین کار هک کردن وبلاگ کلاس باشد. این ترم تجربه تلخش را داشتم!
۳- پیش آمده که اطرافیان تان را به نوشتن وبلاگ تشویق کنید؟
دکتر احمدنیا: اوه بله. فراوون. تجربه ی وبلاگ نویسی اینقدر برای من مثبت و شیرین بوده که به خیلی ها تاکنون توصیه کردم !
خانم توحیدلو: خیلی زیاد. اعضای خانواده که وبلاگ نویس شدند. هم کلاسیهایم هم احتمالا در یک برنامه سه ساله وبلاگ خواهند نوشت. دوستانم هم اغلب وبلاگ نویسند یا وبلاگ نویس ها را دوست دارند. البته زورم به مهربان همسر نمیرسد!
۴- بامدادی: به نظر شما نوشتن در وبلاگ بیشتر مخاطب و تاثیرگذاری دارد یا نوشتن در روزنامهها و مطبوعات؟
دکتر احمدنیا: از نظر گستره ی مخاطبان به هر حال فکر می کنم هنوز در کشور ما مخاطبین وبلاگ محدود هستند بنابر این به نظرم می رسه که نوشتن در مطبوعات باعث می شه پیام به تعداد افراد بیشتری برسه. اما از لحاظ تاثیرگذاری به نظرم وبلاگ ها بهتر عمل می کنند. در وبلاگ ها ملاحظات و محدودیت های معمول در باره ی روزنامه های رسمی که در چارچوب مجوز ها عمل می کنند دیده نمی شه و بنابر این به نظرم جلب اعتماد بیشتری می کنند و نفوذ بیشتری دارند.
خانم توحیدلو: هم هردو و هم هیچکدام. مخاطب عام تلویزیون میبیند و کاری به این رسانه ها ندارد. به نوعی تاثیرگذاری این دو در جامعه اندک است. اما در مقایسه دو رسانه دیگر، فکر میکنم سهم فضای مجازی برای تاثیرگذاری در حال افزایش و سهم رسانه های مکتوب در حال کاهش است. سانسور، مطبوعات ما را دست به عصا کرده و قاعدتا اینترنت را تاثیرگذارتر و صادقتر نشان داده است. هرچند ته دلم روزنامه نگاری را ماندگارتر میدانم و نمیدانم چرا! – در گوشی بگویم که خودم هم مدتهاست روزنامه نمیخوانم اما وبلاگ تا دلتان بخواهد.
۵- یک فتحی: اگر فرض کنیم که به وبلاگهای بانوان نسبت به مردان توجهی ویژه و فارغ از محتوا می شود آیا این نگاه در مورد وبلاگ شما نیز صدق می کند؟
دکتر احمدنیا: در عنوان وبلاگ من مشخص نیست که نویسنده اش زن است یا مرد و بوده اند کسانی که بعد از مدتی تازه پی به این برده اند که من زن هستم. به نظرم نمی رسد که آنچه شما گفته اید در مورد وبلاگ من صدق کند. اگر هم صحت داشته باشد من متوجه ی آن نشده ام.
خانم توحیدلو: فرض اولتان را به شکل عام قبول ندارم. اتفاقا وبلاگستان به شدت مردانه است. (رجوع شود به پرخوانندههای به صورت آمار درآمده دیدیشی!) اما درباره وبلاگ خودم، متاسفانه قضاوت اطرافیان درباره اش این است که عنصر زنانگی در ان تقریبا یافت مینشود. بنابراین حتی با مفروض گرفتن پیش فرض سوال، بنده از این مواهب بیبهره ام.
۶- بامدادی: در پاسخ به کامنتهای تند و گستاخانه (یا حتی بعضا بیادبانه) چه میکنید؟
دکتر احمدنیا: اخیراً با یکی از دوستان همین صحبت شد که در وبلاگ من کمتر کسی کامنت گستاخانه یا تند می گذارد و یا مثلاً ازآن مدل بحث و جدل های آتشینی که بین برخی وبلاگ نویسان رخ می دهد در این جا خبری نیست. واقعیت همین است. من به ندرت کامنت های آنچنانی دریافت کرده ام؛ به نظرم دلیلش این باشد که اصولاً مبارز نمی طلبم! همه می دانند من آدمی نیستم که لازم باشد کسی با او در بیافتد. اصراری برای قانع یا متقاعد کردن دیگران در مورد حرفهایی که می زنم ندارم و این در لحن بیانم در یادداشت هایم پیداست ( البته یک مورد مزاحم اینترنتی داشته ام که در نتیجه ی همان مورد که هرزه نگاری می کرد ناچار شدم سیستم تائید کامنت پیش از انتشار را برگزینم). کامنت هایی که حاوی ناسزا باشد منتشر نمی کنم و کامنت هایی که منتقدانه باشد حتی المقدور پاسخ می دهم آن هم با بیشترین تلاش برای مدارای سخن ناسازگار!
خانم توحیدلو: کمی لبم را می گزم، بعد منتظر میشوم که دوستان دیگر بیایند و جواب بدهند. کامنتدونی به مرور زمان خودکنترلی خواهد داشت و حتی نیاز به حضور خودم در میان کامنت ها و پاسخ به آنها نمیبینم. البته گاهی مجبورم ازسانسور و عبارت جایگزین سه نقطه استفاده کنم. آن هم وقتی است که توهینی به شخص ثالثی میشود که بنده خدا بی خبر از ماجراست. و دوم زمانی که کمی توهینها به شکل فحش درمیاید و با اعتقادات بخش زیادی از خوانندگان نمیخواند. البته خیلی این موارد معدود است!
۷- چه وبلاگهایی را در وبلاگتان لینک می کنید؟ میانه تان با تبادل لینک چطور است؟
دکتر احمدنیا: در یکی دو یادداشت وبلاگم در این مورد به طور مبسوط توضیح داده ام اما به اختصار تکرار می کنم. هنگامیکه از سد فیلتر بلاگرولینگ می گذرم تقریبا به هر وبلاگی که ابراز تمایل کرده باشد لینک بهش بدهم لینک می دهم، به آنهایی که متوجه شوم به من لینک داده اند لینک می دهم، و گذشته از آن وبلاگ هایی را که علاقمند به خواندن شان باشم را نیز صرف نظر از این که به من لینک داده اند یا خیر لینک می دهم. به همین دلیل لینکدانی من از مفصل ترین لینکدانی های وبلاگستان است و هنوز به بسیاری که می باید؛ نرسیده ام لینک بدهم. منتظر فرصت هستم …!
خانم توحیدلو: وبلاگهای دوستان آشنا را حتما لینک میکنم. وبلاگی را که می خوانم –اغلب سیاسی یا اجتماعی – حتما لینک میدهم و برایم تبادل لینک مهم نیست، اما سعی میکنم به کسانی که لطف داشتهاند و لینک دادهاند، تا جایی که متوجه شوم، حتما لینک دهم.
۸- زندگی مجازی تان تنها به محدوده وبلاگها ختم می شود یا به سرویس های دیگر، مثل شبکه های اجتماعی هم سرک می کشید؟
دکتر احمدنیا: به اورکات علاقه داشتم و سر می زدم که اینروزها به دلیل فیلتر دسترسی ام محدود شده است. با جدید تر ها آشنایی چندانی ندارم.
خانم توحیدلو: وبلاگ و وبلاگ خوانی اصل ماجراست. چاشنی اش هم میشود اخبار سیاست و اجتماع. قاعدتا تفریحات جانبی هم هست. فعلا فرندفید کار خودش را کرده، و زیاد به آن سر میزنم. مابقی سرویسها در حد رفع کنجکاوی است و سریع رها میشود.
۹- دوست دارید که روابط مجازی تان را در دنیای حقیقی هم تجربه کنید؟ مثلاً با دوستان مجازی تان قرار ملاقات بگذارید، یا با آنها تماس تلفنی داشته باشید یا…
دکتر احمدنیا: بله. خیلی پیش آمده که با دوستان عالم مجاز قرار ملاقات گذاشته ام و دیدارهای خوبی را تجربه کرده ام. دوستی های وبلاگستان برایم بسیار مغتنم بوده و هست. یافتن دوستان ارزشمند و بی نظیر از مهمترین امتیازات وبلاگ نویسی بوده برای من که قدرش رو می دونم.
خانم توحیدلو: نه درباره همه آنها. اما واقعیت اینجاست که تازگیها دامنه روابط حقیقیام محدود شده به آشنایان مجازی. در واقع دوستان از مجاز به حقیقت درآمده در اطرافم بسیارند و انصافا دوستان خوبی یافتهام.
۱۰- هر چه می خواهد دل تنگت…!
دکتر احمدنیا: دل من دیگه تنگ نیست ! یه روزی بود ؛ اما روزهای دلتنگی رو پشت سر گذاشتم : ) اتفاقات خوب همیشه فرامیرسند تا جایگزین اتفاقات ناخوب بشوند.
خانم توحیدلو: الان احساس دلتنگی نمیکنم. احساس نفس تنگی را هم در وبلاگ در خدمتتان خواهم بود. اما اینجا جا دارد از دوستانی که لطف داشتهاند هم برای انتخاب، هم برای تهیه سوالها تشکر کنم. دوستان خواننده هم بر من ببخشند پاسخهای پراکنده مرا !
و اما سوال آخر
چرا در Face Off شرکت کردید؟
دکتر احمدنیا: برای این که مشهور شوم!
خانم توحیدلو: اتفاقا مردد بودم. چون فکر میکردم خیلی به شناخته شدگی نفرات قبلی فیس اف نیستم و شاید صحبت های من چندان جذابیتی نداشته باشد. اما یکی از دوستان گفت شرکت کنم، من هم گفتم چشم. دوست خوبی است درنوع خودش و نمیشود رویش را زمین انداخت!
فکر می کنید نظرات کدام وبلاگ نویس را بیشتر می پسندید؟
نتیجه نظرسنجی Face Off 7
در پایان یک هفته نظرسنجی، معلوم شد که پاسخهای خانم دکتر احمدنیا با کسب ۱۱۶ رای (۶۵% از کل آرا) با مزاج خوانندگان سازگارتر می باشد.
پیشنهاد: دوست دارید کدام وبلاگ نویسان در Face Off شرکت داشته باشند؟! آنها را به ما معرفی کنید.
پ.ن: بنا به درخواست خانم سمیه توحیدلو، پیشوند «دکتر» با این توضیح که ایشان هنوز دانشجوی دوره دکترا هستند، از ابتدای نامشان حذف گردید.
به نظرم نه به لحاظ شهرت نویسنده که به لحاظ وزن وبلاگ نویسی این فیس آف کمی ( البته خیلی خیلی کم ) سطح پایین تر از فیس آفهای قبلی بود. امیدوارم منو کتک نزنید به خاطر این حرفم
صادق: من که فکر نمی کنم “از زندگی” و “بر ساحل سلامت” در وبلاگستان وزنه سبکی باشند!
خانم دکتر عزیز اول ارادت. دوم اینکه از این جسارتا بلد نیستما. روحم هم خبر نداشته خلاصه. اما هیچوقت که از زیارت شما در هیچ جایی ما ناراضی نخواهیم بود. کلی باعث افتخاره !
صادق: گویا خانوم توحیدلو، دست پیش رو گرفتن!! :D
آقا دیگه از این فیس آف های سخت سخت نذار
خوب آخه الان من به کدومشون رای بدم؟ :D
صادق: والله برای ما هم سوال طرح کردن برای این جور افراد اینقدر سخته که نگو! اما لذت هم مصاحبت شدن با اساتید موجب میشه که نتونیم ازشون بگذریم.
فیس آف خوبی بود. دست صادق درد نکنه.
هر چند نمی توانم بگویم کدامشان اما قبل از این فکر می کردم به خاطر علاقه شخصی و خارج از فیس آفی به ایشان رای بدهم اما جواب های ایشان همان چیزی بود که انتظار دارم. واقعا از هر دو شرکت کننده ممنونم.
در ضمن من اصلا نمی خواستم حس کنجکاوی کسی را تحریک کنم :)
وبلاگ از زندگی دومین وبلاگی بود که مرتب دنبالش کردم و دلیل اصلی وبلاگ نویس شدنم، البته به نظرم الان مثل قدیما نیست، وبلاگ “بر ساحل سلامت” را هم اولین بار از لینیک که خانم احمدنیا داده بودند دیدم، گفته بودن “کدام ساحل سلامت سمیه جان” و گذشت تا اینکه از وبلاگ بچه فنی دوباره چشمم به وبلاگ ایشان افتاد و مطالبش را دنبال کردم.
یه جورایی جنس سوال و جوابا نسبت به قبل فرق می کرد. دلنشین تر بود.
انتخاب کردن سخت بود . به نظر من هر دو نفر تو یه سطح جواب داده بودن
عالی بود
من به شدت منتظرم که خودم رو در صحنه فیس آف ببینم
صادق: این انتظاری پوچ نیست!
خیلی جالب بود چقدر سخته از بین دونفر که قبولشون داری یکی رو انتخاب کنی. نه؟
علیرضا جان، چاکریم برادر، این ترازوی شما میزون ه رفیق؟
اول سلام
بعد هم تشکر از اینکه هدفتون رو با بالابردن کیفیت طرح سؤالات ارتقاء بخشیدید
گرچه جسارتاً به طراحى لوگوى اینFaceOff
انتقاد دارم
و اینکه البته کار سختیه انتخابیک گزینه بین این دونفر ولى ترجیح بعد از مطالعهى پاسخها شخصاً ترجیح مىدم طرف بازنده این FaceOff باشم.
(نیاز به تذکر نیست که این جریان برنده و بازنده نداره و هدف از اون …)
با سپاس مجدد
صادق: البته من از لوگوی کامل فیس آف خوشم اومده، اما خودم هم از لوگوی حمایتی کوچیک انتقاد دارم ! بزودی تغییرش میدم!
“از زندگی” دومین وبلاگی بود که شروع به خووندن کردم. خیلی برام جالب بود که با این همه دغدغه و مشکلات دنیای امروزی، خانوم دکتری بتونن اینچنین مداوم بنویسن. سبک نوشته هاشون و ساده نویسی خانوم دکتر و طیف وسیع خواننده هاشون، من رو حیران کرده بود تا اینکه بعد از یک سال یه جوری غلغلک شدم که وبلاگ بنویسم!
و تا به حال افتخار آشنایی با وبلاگ خانم دکتر توحیدلو رو نداشتم:)
گرچه صحبتهای خانم احمدنیا پخته تر به نظر می رسید، اما خانم توحیدلو به وضوح بیشتر به نسل ما نزدیکن.
هر چند رقابت دو دکتر محترمه
سودمند، زیبا و بدون شک قابل تحسین است
و با احترامی ویژه به خانم دکتر توحیدلو ، زن جوانی که تمایلات مذهبیاش به عقیده من از یک نبوغ ذاتی برخوردار است، من با خانم دکتر احمدنیا «از زندگی» خو کردهام.
فکر میکنم دو سالی هست که وبلاگ خانم دکتر احمدنیا را میخوانم و یادداشتهایش را مرتب دنبال میکنم. با کمال تأسف در طول چند ماه گذشته سرزندگی و شادابیاش را تا حدودی از دست داده است. دچار نوعی خودسانسوری شده است. این اواخر خودش هم اشارهی گذرایی به این موضوع کرده بود.
وبلاگ خانم توحیدلو را تا حالا ندیده بودم. بانی خیر شدید.
کلاس ما با تکیه بر وبلاگ پیش می رفت…
دلم بر کلاس و وبلاگ کلاس خانم توحیدلو تنگ شده…
چقدر جالب افرادی که خصوصیات مشابه زیاد دارند را پیدا می کنید، خیلی جالبه.
تا برق نرفته بگم: اگر این عزیز از زندگی برامون نگه، واقعاً این روزها یادمون میره خوشبختی یعنی چی.
سلام خانم توحیدلوی عزیز
اختیار دارین. برای ما باعث افتخاره که کنار شما قرار گرفته ایم. با ارادت و دوستی
استاد توحیدلو یکم اگر نمرات کلاسیشونو بیشتر کنند شاگردا بیشتر راضی میشن بازم لطف دارند که کمک می کنند به هر حال جامعه شناسی درس آسونی نیست ۲ کلمه یاد دادنش کار سختیه وبلاگ نویسیشون هم که مارو حسابی فعال کرد این لطفشه ولی یادش نره جزوه الکترونیکی دردسرش بیشتره!!!
خدا قوت
ضمن تشکر از سرکار خانم توحیدلو که ترم پیش در خدمتشان بودیم .بااینکه ایشان اظهار داشتند که برای تمرین معلمی سر کلاس میروند ولی روش تدریس ایشان نسبت به خیلی از استادهای باتجربه بهتر بود . واین ترم اخری را هم خیلی خوشحال می شویم که در خدمتشان باشیم.
ارزوی موفقیت برای استاد توحیدلو را دارم
پس کامنت من کو؟!!!
خوب خیلی جالب بود. من وبلاگ هر دو را از طریق وبلاگ یک دوست مشترک پیدا کردم. وبلاگ خانم توحیدلو را گاه گاهی می خوانم و با اسم حقیقی ام کامنت می گذارم. وبلاگ خانم احمد نیا را هر روز می خوانم و با اسم مجازی ام کامنت می گذارم و حتی ایشان را از نزدیک دیدم. کلا اسلوب فکری خانم احمدنیا را منسجم تر و علمی تر می دانم حتی با اینکه علایق شخصی و احساسات یا تجاربشان را بیان می کنند.
میشه یه کم بسه
خیلی سوالها خشک بود
اعتراض داریم رای نمی دهیم
صادق: ببخشید شیخ جان! دیگه از ما همین برون تراوید. اما سعی می کنیم که بهترش کنیم.
دکتر احمدنیا رو به خاطر محبتها و ظرفیت فوق العاده اش برای گوش سپردن و همراه بودنو وبلاگشو به خاطر ترسیم چهره ای دست یافتنی و ملموس از او ، همیشه می ستایم…
(دکتر احمدنیا: دل من دیگه تنگ نیست ! یه روزی بود ؛ اما روزهای دلتنگی رو پشت سر گذاشتم : ) اتفاقات خوب همیشه فرامیرسند تا جایگزین اتفاقات ناخوب بشوند) سرشار از یکرنگی و صداقت…
سلام خسته نباشید . جالب بود . وبلاگ خانم دکتر احمد نیا در لیست پیوندهام هست و خانم توحیدلو رو هم اینجا شناختمو برای هردو آرزوی موفقیت دارم .
شوخی: در ضمن به قول خانم توحیدلو ماهم در دانشگاه مشق معلمی میکنیم. وبلاگنویس هم هستیم البته اگه خدا قبول کنه! یه سر بزنین اونورا ! ضرر نمیکنین.
سلام.
چرا کامنت قبلی من رو حذف کردید؟
آیا به کسی بی حرمتی کرده بودم؟
آیا بخاطر احترام گذاشتن به نظر هر دو عزیز ” خانمها دکتر احمدنیا و دکتر توحیدلو ” که از نظر من هر دو در یک سطح جواب دادند و امتیازی به هیچکدام ندادم،کامنت من می بایست حذف می شد؟
لطفاً نفرمایید کامنت شما قاطی اسپم ها شد که نخواهم پذیرفت و منتظر دلیل قانع کننده تون هم هستم.
صادق: دوست عزیزم
من واقعاً در کامنتهای فیس آف دست نمی برم. حتی شده که کامنتهای حاوی توهین رو هم منتشر کرده ام.
اما پس از بررسی معلوم شد که شما در هنگام ارسال نظر گزینه “پیام خصوصی” را انتخاب کرده اید یا اینکه هیچکدام از دو گزینه را انتخاب نکرده اید و بصورت پیش فرض روی این گزینه قرار گرفته است و نظر شما تنها برای دیدن نویسنده ارسال شد و در کامنت دونی منتشر نشد.
بنده از مشکل پیش آمده عذر می خواهم.
نظر شما را بصورت دستی به لیست اضافه کردم
با سلام.
برای هر دو عزیز آرزوی موفقیت دارم .
توضیحات هر دو عزیز هم بسیار مبسوط و جالب بود،بنابراین ترجیح دادم به کسی رای ندم تا حق کسی ضایع نشه.
دست شما هم درد نکنه
صادق: این نظر گجموی عزیز بود که اشتباهاً بصورت “پیام خصوصی” ارسال شده بود و حالا من به لیست اضافه اش کردم.
سلام.
جالب بود.من از این فیس آف بیشتر خوشم اومد
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند …
جمال چهره تو حجت موجه ماست …
تقدیم به سمیه توحیدلو و تمام همرزمانش
سلام….
تو یک وبلاگی شما مخالف اعدام هستین و نقض حقوق بشر میدونید
میتونم ( دلایل ) تونو بگین؟؟؟ چه راهکار بهتری میشه به جای اعدام گذاشت؟
منتظر جوابم..سر میزنم.
سلام / خسته نباشید /من بچه جهرم . ساکن تهران . صرفا به خاطر هم فامیل بودن با خانم دکتر اومدم تو سایت ایشون . موفق باشید