من اکنون احساس می کنم،
بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها و خواستن هایم،
تنها مانده ام.
و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم.
و اعماق آسمان ساکت را می نگرم.
و خود را می نگرم.
و در این نگریستن های همه دردناک و همه تلخ،
این سوال همواره در پیش نظرم پدیدار است،
و هر لحظه صریح تر و کوبنده تر
که تو این جا چه می کنی؟
امروز به خودم گفتم:
من احساس می کنم،
که نشسته ام زمان را می نگرم که می گذرد.
همین و همین.
دکتر علی شریعتی
اردیبهشت ۴۹
سلام به استاد هیوا مسیح
رضا توکلی ادیب هستم . چند وقت پیش در انجمن ادبی شیروان و در حضورتان یکی از غزلهام رو خوندم . اونجا هم از صحبتهای قشنگ شما استفاده کردیم . حالا هم ازتون دعوت می کنم از وب من دیدن کنید و منو از نظراتتون بهره مند کنین . . .
با تشکر – رضا توکلی ادیب
یک جوان عاشق