میگویند در آفریقا قبیلهای وجود دارد که در آن، وقتی پدرها و مادرها پیر میشوند، پسرها آنها را میفروشند تا خورده شوند! بچهها هم با پول حاصل از آن احتمالاً تا یکماه غذای کافی دارند!
پیرمردهایی که به فروش میرسیدند در جوانی پدرهای خود را فروخته بودند و جوانانی که آنها را میفروشند خوب میدانند که در آیندهای نه چندان دور، پسرانشان آنها را خواهند فروخت. ولی با این حال برای تغییر این رویه کاری نمیکنند! شاید در این جامعه همه پذیرفتهاند که پیرها دستوپاگیرند و بود و نبودشان فرقی به حال جامعه ندارد.
اما آیا براستی اینچنین است؟
آیا این است مزد پدران و مادرانی که عمر خویش را صرف بزرگ کردن فرزندانشان نمودهاند؟
پس تکلیف پیرهنهایی که بیشتر پاره کردهاند چه میشود؟! آیا ما را نیازی به آنها نیست؟!
شاید بگوئید که آن قبیله چه ربطی به جوامع ما دارد؟! اما آیا فرقی هست بین کشتن سالمندان در جوامع عقب مانده و نگهداشتنشان در زندانهای مدرن در جوامع توسعه یافته ما؟! به نظر من که کار ما کثیفتر هم هست!
خب، آنها به فروختن پدر و مادرشان عادت کردند، و ما به فرستادن ِ آنها به این زندانهای مدرن!
نباید اینگونه نگاه کنی!
بعضی وقتها فردی که این عمل (گذاشتن پدر و مادرش در خانهی سالمندان) را انجام میدهد منطقی درست دارد و بعضی وقتها….
البته این را فراموش نباید کرد که همواره و اکثراً دلیلشان منطقی نیست!
خیلی خوب نوشتی. فضای مطلبت بد جوری قلقلکم کرد.
بیت خودمان بماند یکدفه دلم بریا پدر و مادر تنگ شد حتی به فاصله ی همین چند متری که از هم دوریم.
شاد باشی.
سسلام سپاس بیکران برای حظورتان
و تشکر از بابت مطلب زیبایتان
ششاد باشید و سربلند
یا حق