تیم ملی فوتبال کشورمان با اینکه پتانسیل پیروزی بر حریفان و صعود به دور دوم جام جهانی را داشت، با تن دادن به شکست در رویارویی با دومین حریف خود، که تیم قدرتمند و تراز اول پرتغال بود، از گردونه تورنمنت بینالمللی ۲۰۰۶ حذف شد، تا بدین ترتیب پس از ۸ سال انتظار، باز هم نتیجهای در خور شأن نصیبمان نگردد.
درد این شکست از آن جهت زجرآورتر میشود که «ما میتوانستیم» و باختیم! به نظر من هیچ تیمی نمیتوانست اینقدر راحت از ما امتیاز بگیرد، مگر آنکه خودمان این زمینه را فراهم کنیم، که متأسفانه با ایجاد تشنج و درگیری در بین اعضای تیم ملی این امر صورت گرفت.
خبرهای ضد و نقیضی که از درگیریهای لفظی در کمپ پس از باخت در مقابل مکزیک شنیده میشد، حکایت از بحران روحیه در اعضای تیم داشت، که خود را بصورت حرکت ناشایست علی کریمی پس از تعویض نشان داد.
یکی از مهمترین عواملی که در اینگونه رقابتهای بینالمللی برای پیروزی لازم است، داشتن روحیه بانشاط و عاری از مشغلههای حاشیهای است که گویا متأسفانه بین اعضای تیم کشور ما این امر وجود نداشت و یا خیلی ضعیفتر از حد لازم بود.
خوب یا بد، زـ یا زیبا، این تیم منصوب به میهن عزیز ما بود و ما در برد و باختش شریکیم. گرچه امیدهایمان به قعر درههای حذف کشیده شدند، اما حداقل برای خریدن ذرهای از آبروی رفتهمان هم که شده، بایستی امید به بازی تشریفاتی آخر در مقابله با تیم آنگولا ببندیم. اما پر واضح است که اگر بدون انگیزه و با روحیه خراب در مقابل این تیم حاضر شویم، بازی آخر را هم واگذار خواهیم کرد، و بدترین نتیجه ممکنه نصیبمان خواهد شد. نتیجهای که مجوز سرزنش بی حد و حرص دستاندرکاران این تیم را به ملت ایران خواهد داد، تا حداقل عقدههای چند ساله خود را سبکتر کنیم.
گرچه دیگر همچون سابق امیدی به این تیم ندارم، اما چارهای هم نیست جز داشتن امید!
درد این شکست از آن جهت زجرآورتر میشود که «ما میتوانستیم» و باختیم! به نظر من هیچ تیمی نمیتوانست اینقدر راحت از ما امتیاز بگیرد، مگر آنکه خودمان این زمینه را فراهم کنیم، که متأسفانه با ایجاد تشنج و درگیری در بین اعضای تیم ملی این امر صورت گرفت.
خبرهای ضد و نقیضی که از درگیریهای لفظی در کمپ پس از باخت در مقابل مکزیک شنیده میشد، حکایت از بحران روحیه در اعضای تیم داشت، که خود را بصورت حرکت ناشایست علی کریمی پس از تعویض نشان داد.
یکی از مهمترین عواملی که در اینگونه رقابتهای بینالمللی برای پیروزی لازم است، داشتن روحیه بانشاط و عاری از مشغلههای حاشیهای است که گویا متأسفانه بین اعضای تیم کشور ما این امر وجود نداشت و یا خیلی ضعیفتر از حد لازم بود.
خوب یا بد، زـ یا زیبا، این تیم منصوب به میهن عزیز ما بود و ما در برد و باختش شریکیم. گرچه امیدهایمان به قعر درههای حذف کشیده شدند، اما حداقل برای خریدن ذرهای از آبروی رفتهمان هم که شده، بایستی امید به بازی تشریفاتی آخر در مقابله با تیم آنگولا ببندیم. اما پر واضح است که اگر بدون انگیزه و با روحیه خراب در مقابل این تیم حاضر شویم، بازی آخر را هم واگذار خواهیم کرد، و بدترین نتیجه ممکنه نصیبمان خواهد شد. نتیجهای که مجوز سرزنش بی حد و حرص دستاندرکاران این تیم را به ملت ایران خواهد داد، تا حداقل عقدههای چند ساله خود را سبکتر کنیم.
گرچه دیگر همچون سابق امیدی به این تیم ندارم، اما چارهای هم نیست جز داشتن امید!
پ.ن: اصلاً بی خیال ایران! به آرژانتین بیاندیشید!!