وقتی تو لینکدونی «من و پری» لینک بلاگنوشت رو در قسمت «پریگونهها» دیدم، تعجّب کردم که چرا وبلاگ من رو بین نویسندههای خانوم قرار داده! اما وقتی روی لینک کلیک کردم، دیدم که زهی خیال باطل! «بلاگنوشت» مزبور یه «بلاگنوشت» دیگهاست! متعلّق به خانومی به نظرم روزنامه نگار، فهیم و با دست به قلمی محشر! که از اسفند ۸۴ (یعنی حدود دو ماه پس از اولین سالگرد وبلاگم) کار خودشون رو در زمینه وبلاگنویسی آغاز کردن.
اولش خیلی عصبانی شدم، که چرا اسم وبلاگ من رو مورد استفاده قرار دادن! که ناراحتی خودم رو هم در نظردونی مطلب آخرشون اعلام کردم. که چون از سر غرض بوده گویا موجب ناراحتی این دوست عزیز هم شده بود، که در همین جا رسماً از ایشون عذرخواهی میکنم.
ایشون و برخی از خوانندههاشون در ایمیلهایی به من گفتن که موضوع پیش آمده، اصلاً «مشکل» نیست، چرا که اسم وبلاگها «منحصر به فرد» نیستن و میتونن شبیه به هم باشند. اما من به این امر معتقد نیستم. به نظر اسم وبلاگها منحصر به فرد هستن، همونطور که آدرس دومینشون منحصر به فرد هستن. مثلاً من با شنیدن نام «وبنوشت» به یاد ابطحی میافتم، یا وقتی صحبت از «سردبیر:خودم» میشه به یاد حسین درخشان میافتم، چرا که نام و آدرس وبلاگهاشون منحصر به فرده.
خوب یا بد، دوست داشتم که «بلاگنوشت» در انحصار خودم باشه. چرا که برای انتخاب این اسم بارها گزینههای مختلف رو مورد جستجو قرار دادم تا تکراری نباشن. در سرویسدهندههای رایگان هم تند تند دومین blognevesht رو ثبت میکردم تا یه «بلاگنوشت» دیگه متولد نشه! این کار رو در مورد «بلاگفا» هم انجام داده بودم، اما انگار بلاگفا بعد از مدتی وبلاگهای غیر فعال رو پاک میکنه و به همین دلیل هم ایشون تونستن این نام رو به ثبت برسونن.
اما به هر حال کاریه که شده و فکر کنم اگه کسی هم این وسط سود برده، اون منم! چون هم نوشتههای این خانوم در بلاگفا پرمغزتره، و هم این موضوع تلنگر محکمی به من زد تا هرچه سریعتر دات کام بشم…