مرشد میگوید:
«چشمانت را ببند. یا حتی با چشمان باز، دستهای پرنده را در حال پرواز در ذهنت مجسم کن. حالا به من بگو چند پرنده میبینی؟ پنج؟ یازده؟ شانزده؟
جواب هر چه باشد ـ و البته این سوال مشکلی است ـ نکتهای در این تجربه کوچک به روشنی رخ مینمایاند. میتوانی در خیالت دستهای پرنده ببینی، اما تعداد این پرندگان خارج از اختیار توست. با وجود این، صحنه هنوز هم واضح و دقیق است. باید پاسخی برای این سوال وجود داشته باشد: “آن که تعداد پرندگان این صحنه را تعیین میکند کیست؟” مسلماً خودت نیستی!»
«چشمانت را ببند. یا حتی با چشمان باز، دستهای پرنده را در حال پرواز در ذهنت مجسم کن. حالا به من بگو چند پرنده میبینی؟ پنج؟ یازده؟ شانزده؟
جواب هر چه باشد ـ و البته این سوال مشکلی است ـ نکتهای در این تجربه کوچک به روشنی رخ مینمایاند. میتوانی در خیالت دستهای پرنده ببینی، اما تعداد این پرندگان خارج از اختیار توست. با وجود این، صحنه هنوز هم واضح و دقیق است. باید پاسخی برای این سوال وجود داشته باشد: “آن که تعداد پرندگان این صحنه را تعیین میکند کیست؟” مسلماً خودت نیستی!»
مکتوب ـ پائولوکوئیلو