نینی صدای زنگ در را که پشت سر هم زده میشد، شنید. مادرش داد زد: «نینی، بدو برو درِ حیاط رو باز کن!»
نینی رفت و در را باز کرد. گدای پیری را دید که لباسهای کهنه و پاره پوشیده بود. گدا دستش را به طرف نینی دراز کرد و با صدای لرزانی گفت: «به من کمک کنید!»
در این وقت، صدای مادر نینی از داخل خانه بلند شد که گفت: «کیه نینی؟»
نینی با صدای بلند و تیزی جواب داد: «گداست».
مادر گفت: «چی میخواد؟»
نینی به گدا گفت: «مامانم میگه چی میخوای؟»
گدا گفت: «گرسنهام، یه تیکه نون میخوام.»
نینی داد زد: «مامان، نون میخواد.»
نینی همچنان لرزان و وحشتزده به گدا خیره شده بود. مادر تکه نانی آورد و آن را به گدا داد. گدا نان را با تعظیم گرفت و به طرف دهانش برد و بوسید. بعد با کلماتی که به خوبی شنیده نمیشد تشکر کرد و از جلوی در خانه آهسته آهسته دور شد.
همین که مادر درِ خانه را بست، نینی از او پرسید: «مامان، گدا چرا نون رو بوسید؟»
مادر گفت: «به خاطر اینکه اون را خیلی دوست داره.»
نینی با تعجب گفت: «یعنی اینقدر نون رو دوست داره؟!»
مادر لبخندزنان پاسخ داد: «اگه نون نبود همه مردم از گرسنگی میمردن.»
نینی در فکر فرو رفت. بعد به آشپزخانه رفت، تکه نانی برداشت و آن را بوسید. و در همان هنگام لرزشی به او دست داد.
نینی رفت و در را باز کرد. گدای پیری را دید که لباسهای کهنه و پاره پوشیده بود. گدا دستش را به طرف نینی دراز کرد و با صدای لرزانی گفت: «به من کمک کنید!»
در این وقت، صدای مادر نینی از داخل خانه بلند شد که گفت: «کیه نینی؟»
نینی با صدای بلند و تیزی جواب داد: «گداست».
مادر گفت: «چی میخواد؟»
نینی به گدا گفت: «مامانم میگه چی میخوای؟»
گدا گفت: «گرسنهام، یه تیکه نون میخوام.»
نینی داد زد: «مامان، نون میخواد.»
نینی همچنان لرزان و وحشتزده به گدا خیره شده بود. مادر تکه نانی آورد و آن را به گدا داد. گدا نان را با تعظیم گرفت و به طرف دهانش برد و بوسید. بعد با کلماتی که به خوبی شنیده نمیشد تشکر کرد و از جلوی در خانه آهسته آهسته دور شد.
همین که مادر درِ خانه را بست، نینی از او پرسید: «مامان، گدا چرا نون رو بوسید؟»
مادر گفت: «به خاطر اینکه اون را خیلی دوست داره.»
نینی با تعجب گفت: «یعنی اینقدر نون رو دوست داره؟!»
مادر لبخندزنان پاسخ داد: «اگه نون نبود همه مردم از گرسنگی میمردن.»
نینی در فکر فرو رفت. بعد به آشپزخانه رفت، تکه نانی برداشت و آن را بوسید. و در همان هنگام لرزشی به او دست داد.