بخش اول: سکوت
فصل چهارم: در طلب تعادل
مانند اقیانوس باش که تمام رودها و نهرها به آن میپیوندند.
وسعت اقیانوس بیحرکت میماند؛ آنها را حس نمیکند.
(آموزههای طلایی)
***
در قلمرو سکوت فرد میتواند برای رسیدن به کمال تلاش کند ولی خود کمال در حداکثر یا بالاترین سطح کوشش حاصل نمیشود.
کمال بالاترین نقطه نیست. کمال یعنی تعادل و هماهنگی درون.
کمال یعنب تعادل. نه فراز است، نه فرود. تحت تاثیر فراز بودن برابر است با تحت تاثیر فرود بودن. قلمرو سکوت، شما را چنان از فراز و فرودها جدا میکند که موفقیتها و شکستها و غمها و شادیها چیزی نخواهند بود مگر نشانههای راه.
کمال بالاترین نقطه نیست. کمال یعنی تعادل و هماهنگی درون.
کمال یعنب تعادل. نه فراز است، نه فرود. تحت تاثیر فراز بودن برابر است با تحت تاثیر فرود بودن. قلمرو سکوت، شما را چنان از فراز و فرودها جدا میکند که موفقیتها و شکستها و غمها و شادیها چیزی نخواهند بود مگر نشانههای راه.
***
در غلبه بر نفس، افراط و تفریط نیست. به تعادل نیاز است.
***
در غلبه بر نفس، افراط و تفریط نیست. به تعادل نیاز است.
***
بخش اول: سکوت
فصل پنجم: والاترین مقام
چنان ستونی سپید رو به غرب ایستاده است.
در چهرهاش آفتاب درخشان پندار ابدی، امواج پر شکوه خویش را میراند.
ذهن او چونان اقیانوسی آرام و بیکران تا سواحل دور گسترده شده است.
او حیات و مرگ را در دست قوی خویش دارد.
(صدای سکوت)
***
وقتی زبان خاموش باشد و ذهن آرام، میتوان آگاهی خود را معطوف کرد به جذب حقیقت بیرون و درون خود. به آرامی تا مقامات اعلای قلمرو سکوت ارتقا پیدا کرد تا آن جا که زندگی در درون حقیقت آغاز میشود. این ارتقا طی مراحلی حادث میشود و به جبر قابل دسترسی نیست. ارتقاء و پیشرفت در قلمرو سکوت تا رسیدن به حالتی از ذهن که بتوان در آن آرام بود.
***
بودن در والاترین سطح قلمرو سکوت یعنی در هماهنگی کامل با کیهان بودن. هنگامی که به این مقام برسید، آن را میپیمایید، آن را زندگی میکنید، آن را بیان میکنید و آن را نفس میکشید.
***
در سکوت کامل جان یا روح، با ضرب آهنگ کیهان هماهنگ میشوید. در این لحظه خلقت شروع شده و در آن مکان در مییابید که او کیست. با لمس آن میتوانید با بالهای افکار خود اوج بگیرید و چشمانداز بیکران خلقت را در افق ذهن خویش ببینید. و در آن لحظه، ابدیت را شاهد خواهید بود.
***
(در قلمرو سکوت ـ ویجی اسواران ـ نیما عربشاهی)