همین چند دقیقه پیش، یک خبر جالب خواندم. حسین درخشان روزهای انتخابات در ایران بود! البته شاید خیلیها دوست نداشته باشند که این خبر را بزرگ کنند. شاید خیلیها بگویند «حالا مگه این حسین درخشان کی هست!!»
اما من خیلی حسین را دوست دارم. من او را پدر وبلاگ نویسی ایران میشناسم و چیزهای زیادی از او یاد گرفتهام. به همین دلیل این اتفاق برای من خیلی جالب و هیجانانگیز است. و خیلی دوست داشتم که با او ملاقات میکردم و او را از نزدیک میدیدم و به صحبت مینشستم. اما چه کنیم که موقعیت کشور به گونهای است که حتی کسی مثل حسین درخشان هم نمیتواند با خیال راحت به ایران بیاید و برود و بایستی کلّی برنامه بچیند و بعد هم پنهانی بیاید! واقعاً خیلی تاسف برانگیز است.
به امید روزی که حسین درخشان و امثال او بتوانند با خیال راحت به ایران بیایند و بروند…
اما من خیلی حسین را دوست دارم. من او را پدر وبلاگ نویسی ایران میشناسم و چیزهای زیادی از او یاد گرفتهام. به همین دلیل این اتفاق برای من خیلی جالب و هیجانانگیز است. و خیلی دوست داشتم که با او ملاقات میکردم و او را از نزدیک میدیدم و به صحبت مینشستم. اما چه کنیم که موقعیت کشور به گونهای است که حتی کسی مثل حسین درخشان هم نمیتواند با خیال راحت به ایران بیاید و برود و بایستی کلّی برنامه بچیند و بعد هم پنهانی بیاید! واقعاً خیلی تاسف برانگیز است.
به امید روزی که حسین درخشان و امثال او بتوانند با خیال راحت به ایران بیایند و بروند…
سلام. ای بابا!!! هودر که …… خب دوستش داری دیگه اما خیلی نفرت انگیزه
البت این حودر خان غیر از ابوالبلاگ بودن جزو خدایان پیش گویی سیاسی جهان هم هست!